روز سوم مامی گیرون
خداروشکر امروز شکم روی نداشتی و پروژه رو تونستیم ادامه بدیم . از صبح که باز بودی باز طبق برنامه یک ربع یکبار روی قصری نشوندمت که آخر سر ساعت 11 تا از روی قصری بلند شدی و شلوار پوشیدی جیش کردی و من وا رفتم . دیگه تا ساعت 2 که خوابیدی حتی توی خودت هم جیش نکردی . ظهر هم که وقت خواب مامیت کردم و خوابیدی و تا ساعت 6 که از خواب بلند شدی و رفتیم حموم مامیت خشک خشک بود و توی حموم جیش کردی البته نه روی قصری . بازم خوبه که توی خودت نبود . خلاصه که خیلی ادرارت کم شده با اینکه از دیشب تا الان کلی آب و مایعات خوردی . حالا نمیدونم باید خوشحال باشم ادرارت کم شده یا ناراحت . راهنمایی کنید مامان های باتجربه ؟
امروز چند تا کلمه جدید گفتی
شولار مکهبی = شلوار مکعبی ( روی ش فتحه . روی و سکون .مال همون شعر باب اسفنجی هست )
بابا بزرگ پاشو ( به بابا اسماعیل گفتی و اونم کلی قوربون صدقه ات رفت )
کلی هم بوس پرت کردن یاد گرفتی اونم به شیوه لب ماهی