ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 12 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

یک شنبه 13 مرداد 92

1392/5/14 10:26
666 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزه دلم دیروز عصر با ناهید جون رفتیم بازار و کلی بهمون خوش گذشت شما هم که خیلی خوشحال بودی و یه دستت و داده بودی به من و یه دستت هم به ناهید جون . خیلی جاهای باریک هم حاضر نبودی دست دوتامون و ول کنی و پشتمون ترافیک درست شده بود نیشخند. حالا فکر کن هم زمان دلت میخواست یه دونه نی آب میوه هم دستتباشه. اما از اونجایی که طبیعتاً هشت پا نیستی با دهنت گفته بودیش آخ. خلاصه که شکلت خیلی بامزه شده بود . توی بازار پر هست از یخ در بهشت و دستگاه های یخ دربهشتی با رنگای مختلف . اما همه اونایی که سر راهمون بود همه اش یخ خالی بود . دست یه بچه دیدی ، اما من چون یخ بود نخریدم برات گفتم شاید بعدیش یکم آب هم قاطیش باشه اما شما چنان کولی بازی ای در آوردی که هر کی نمیدونست میگفت الهی بمیرم این بچه تا حالا از اینا نخورده و مجبور شدم برای اولین بار به خواسته ات تن بدم و آبروی خودم و بخرم نگراناما از لج دل من همه یخ ها رو هم تا ته خوردی و انگار نه انگار .گاوچران اگه من بودم اصلا نمیتونستم بخورم اما شمای وروجک یکمش هم نزاشتی بمونه در هر صورت نوش جونت . اینم چند تا عکس از نفسه مامانش .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)