ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

به به

الهي قربون دخمل خوش خوراكم برم . ديشب رفتيم خونه مامان ناهيد اينا توي بوشهر البته اونا تهران هستن الان فقط دايي حامد بوشهره . خلاصه مامان حواس پرت يادش رفت كه سرلاكت رو بر داره و بياره با خودش از خونه . واسه همين شب كه شد اومد كيك خورد كرد و با چايي قاطي كرد و داد خوردي شما هم كه ماشاالله شكمو. تا ته خورديش و بازم زبون ميزدي كه ميخوام . مامان هم دوباره برات درست كرد. چون خوابيدن مونديم اونجا و صبح يك راست اومديم سر كار بازم مامان كيك خورد كرد با شير بهت داد خوردي و باز زبون زدي و مامان چون كيكش تموم شد مجبور شد بيسكوئيت خورد كنه و با شير قاطي كنه و بده بخوري شما هم همچنان با شتاب ميل ميكردي. عاشق غذا خوردنتم . خيلي ملوس ميخوري فسقلي . ...
12 شهريور 1390

گوشواره

هورا بالاخره گوش هاتو سوراخ کردیم . 135 روزگی شما بالاخره دلمون و زدیم به دریا یعنی 8/6/90 و رفتیم دکتر حسین قاسمی . البته خاله نرگس هم باهامون بود . گوش هاتو سوراخ کردیم من که داشتم از استرس میمردم رنگم شده بود مثل گچ . تو اما فقط یه نق کوچولو زدی بعد که گوشات و سوراخ کرد من بغلت کردم گفت خانوم لطفاً چند دقیقه بشین با این حالی که داری میخوری زمین و بچه رو هم میندازی . خیلی میترسیدم که دردت بیاد اما شما مثل همیشه شجاع بودی . خدا رو شکر الان 3 روزه که گذشته و اصلاً احساس ناراحتی نمیکنی . حتی الکل هم که میزنم انگار سوزش نداره که گریه نمیکنی . خدا رو شکر .راستی وقتی دکتر می خواست گوش هات و اول با خودکار علامت بزاره گفت این که گوش نداره کجاش و س...
15 آذر 1390

اولين تايپ كردن ملودي

سسسسسسسسسسسف533333333ف        ططططططططططططززززززززززززززززززززففففععععععععععععععععرئ     ئ                         نئئئئئئئئئئئئئئئئنننننننننننننننننننذ  ب ل5ئ هه/.و عزيزم اين مال 135 روزگيت هست
15 شهريور 1390

سرلاك خوردن ملودي

عزيز مامان الان 4 روزه كه غذا هم ميخوري البته سرلاك . با سرلاك شير و برنج شروع كرديم . شما هم كه خيلي خوش خوراكي و ماشا الله شكمووووووووو. اگه قاشق از دهنت در بياد گريه ميكني .       اينم ملودي خانوم توي صندلي غذاش. مبارك باشه موشي لينا كوشيناي مامان . الان بابا ميگه اين جوري بچه رو صدا نكن  ...
15 آذر 1390

شكمو

من بيچاره اومدم ميوه بخورم مثلاً اما مگه ملودي گذاشت همه اش و خورد و مك زد . حسابي كاسه سياهم كرد اين فسقلي . فكر كنم از اون شكمو ها هستش ها .      بفرمائيد زرد آلو شكر پاره ............. انصافاً هم شكر پاره بود البته ملودي بيشتر در جريانه      اينم انگور . همين موقع بود  در 129 روزگي كه فهميدم مزه شيرين رو دوست داري و ترش رو خيلي نه آخه انگور سياه كه ميدادم تا يه مك ميزدي ديگه نميخوردي . دورت بگردم من . عصري هم داريم ميريم صندلي غذات و بخريم و شروع كني سرلاك خوردن و حريره بادوم و فرني . چون شير من و 1 ماه بيشتر نخوردي اين بار كه بهداشت بوديم گفت ميتونين غذاي كمكي رو شروع كنيد . ...
15 آذر 1390

عشق موبايل

فسقلي اگه دست من موبايل يا تلفن ببيني هر چي اسباب بازي دم دستت باشه پرت ميكني و دوست داري اون ها رو بگيري . فكر كنم بايد 1 سالت شد واسه ات موبايل بخرم وگرنه دائم گوشي منو بر ميداري و فرار ميكني . اي شيطونننننننننننننننن. وروجك مامان . عاشقتم . در 129 روزگي اينهمه فضولي واي به حال 129 سالگي انشا الله  ...
2 شهريور 1390

امان از دست عشق ملودی

ببین عشق ملودی چه ها که نمیکنه . من چند ساله دارم تلاش میکنم به مامان ناهید بگم که اینترنت یاد  بگیره اما اصلاً حریفش نشدم . حالا زنگ زده میگه چرا وبلاگ ملودی رو امروز به روز نکردی ؟ من هم مردم از تعجب . گفتم ببین عشق ملودی چه کرده که مامان ناهید نشسته پای سیستم . خدا خیرت بده که تو با این قد فسقلت از ما بیشتر روی مامان ناهید تاثیر داری . ...
1 شهريور 1390

واكسن چهار ماهگي

سلام عسل مامان قربون دختر شجاعم برم من . ديروز رفتيم و واكسنت و زديم يه كوچولو گريه كردي اولش اما زود خوب شدي و باز هم مثل هميشه لبخند اومد روي لبات . اينم يه واكسن ديگه تا 6 ماهگي هم خدا بزرگه . دوست دارم جيگر گوشه مامان . خدا رو شكر تب هم نكردي و امروز اومديم سر كار با هم و شما الان لالا كردي . اونم چقدر شلخته باور نميكني     اينم عكست بعد زدن واكسن وقتي اومديم لالا كردي مثل فرشته ها    ...
15 آذر 1390