چند ثانيه نشستن
الهي قوربونت برم من .ديشب داشتيم آماده ميشديم كه با بابا بريم دوري بزنيم بغل بابا بودي گفتم بزارش زمين من هستم برو لباس بپوش اومد بخوابوندت كه نشستي به جاي دراز كشيدن و همه اش خودت و عقب و جلو ميبردي . من و بابا هم جيغ ميزديم و خوشحالي ميكرديم . متاسفانه اينقده ذوق زده شده بوديم كه يادمون رفت ازت عكس بگيريم . الهي من دورت بگردم خوشگلهههههههههههههه
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
9:40