اولين بارون سال 91 ( ليمر )
عزيزه مامان ديروز بعد از ظهر با ناهيد جون و باباشي رفته بوديم بازار . توي مسير برگشتنمون به خونه يهو هوا قرمز شد و باد تندي شروع كرد به وزيدن و يك متري جلوي ماشين و نمي شد ببيني . ( هر سال وقتي هوا ميخواد خنك بشه اول اين باد مياد ) يهو اكثر خيابونا برقاشون قطع شد در همون لحظه خيلي از درختا شكسته بودن و وسط خيابون افتاده بودن و تموم چراغ هاي راهنمايي رانندگي از كار افتاده بود كلي همه ريخته بودن بهم ديگه . تا رسيديم خونه اوضاع بدتر و بدتر ميشد . چند دقيقه مجبور شديم توي ماشين بشينيم تا هوا بهتر بشه اما ديديم نه هر چي ميگذره داره بدتر ميشه . بدو بدو رفتيم خونه ناهيد جون اينا و چون برق نبود با چراغ موبايل جلوي پامون و روشن كرده بوديم . خونه بغل ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
10:04