ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 2 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

ماجراي واكسن 18 ماهگي ملودي خانوم

1391/7/30 9:41
1,325 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم بعد از چند روز استرس و دلواپسي  ديروز يعني 91/7/29 رفتيم مركز بهداشت تا واكسنت و بزنيم . گفتن كه واكسن 18 ماهگي رو فقط  يكشنبه و سه شنبه ميزنن . منو  ميگي كلي اعصابم خورد شد اما ديگه چاره اي نبود . قرار شد چكاپ رو انجام بدن و فقط فردا بريم براي زدن واكسن . 

وزنت كردن و گفتن 13 كيلو و 700 گرم 

و گفت كه 27 قطره استامينوفن هر 6 ساعت بهت بدم 

قدت رو اندازه گرفتن و گفتن 84 سانتيمتر 

قرار شد فرداش ساعت 8 بريم براي واكسن . دوباره ديشب كلي استرس داشتم و نتونستم درست بخوابم . صبح بيدار شديم و طبق معمول همه واكسن ها با باباشي رفتيم مركز بهداشت . چون من دلم نمياد وقتي آمپول بهت ميزنن نگاه كنم ،زحمت نگه داشتنت و باباشي ميكشه . شانس آورديم كه زود رسيديم امروز توي اون مركز بهداشت حدود 20 تا بچه واكسن 18 ماهگي داشتن و تنها سهميه كه به بهداشت داده بودن 5 تا بود . ملودي ما نفر سوم بود . و گرنه بايد دنبال واكسن ميگشتيم اونوقت . يه دونه رو زدن به بازوي سمت راستت و يكي هم به پاي سمت چپت . خيلي گريه نكردي و بر خلاف بقيه واكسن ها زود آروم شدي . الهي فدات بشم كه اين همه صبوري عشقه من . از اونجا هم شما رو گذاشتم پيش ناهيد جون و باباشي رو رسوندم مغازه و خودم هم اومدم سر كار . همين چند لحظه پيش زنگ زدم به ناهيد جون و گفت كه داري تلويزيون نگاه ميكني و كلي مارشمالو خوردي و حالت هم خوبه . فقط اميدوارم كه تب نكني نفسم . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)