نان 3 ............ خداحافظ شير خشك
جهت اونايي كه نميدونن بايد بگم كه ملودي فقط يك ماه شير خودم و خورد و بعد از اون شير خشك خورد.
الهي فدات بشم شير خشكي كه مي خوردي نان 3 بود . از شانس خوب ما هر بار ماميت و عوض كرديم يا شيرت از نان 1 شد 2 و بعد 3 همون مدل قحطي اومد. و با زجر پيدا كرديمش . ديروز كل بوشهر و گشتم . پر بود از نان 1 و 2 و نان 3 يكدونه هم نداشتن . داروخونه نيست كه نرفته باشم . به خودم گفتم ملودي ديگه 18 ماهش شده . بزرگ شده . خيلي وقت هم هست كه سعي ميكنم كمتر بهت شيشه شير بدم . اين آخريا هم چون دندونات اذيتت ميكرد بهت طي روز هم شيشه ميدادم . خلاصه ديشب تصميم گرفتم كه شير پاستوريزه بهت بدم . حتي يه قاشق هم شير خشك نداشتي با كلي دلهره خريدم و اومدم خونه . اما دخمل سازگار من با كمال ميل خورد و اصلا متوجه نشد . الهي فدات بشم تند تند ميك ميزدي و دستت و ميكشيدي به دلت . حتما خوشمزه بود كه تا صبح سه تا شيشه شير خوردي . گفتم تا 2 سالگي كم كم از سرت بندازم شير و فقط شبا بخوري و بعد از 2 سالگي هم كم كم شيشه رو ازت بگيرم كه دندونات خراب نشه فرمشون .
از خدا ممنونم كه تو رو بهم داده و به طور جدي مي تونم قسم بخورم وقتي مامانا ميگن واي بچمون بد غذاست ، بد لجه ، با جيغ چيزي رو ميگيره و از اين قبيل كارا نميتونم حرفاشون و درك كنم چون تو اينقده سازگاري كه اصلا از اين اذيت ها منو نكردي . عاشقتم مامانم . ميپرستمت جيگر گوشه نازم . خدايا شكرت بابت داشتن ملودي