ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 12 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

تابستان 1399( همه اتفاقات تابستان در این پست آپ میشه )

1399/4/6 20:44
1,388 بازدید
اشتراک گذاری

عشقم روز 31 خرداد ناهید جون اومد پیشمون و حدودا بعد از 10 ماه همو دیدیم .قرار بود عید با بابا سعید بیان که متاسفانه بخاطر کرونا پروازشون کنسل شد و قسمت نشد بیان . خلاصه که کلی دلمون وا شد 

و بازم کلی شرمنده کرده بودن و سوغاتی برامون آورده بودن 

در حال درست کردن  پیراشکی بودم شبش که شما هم کمک کردی و حسابی خوشمزه شد چون شما کمک کرده بودی 

روز اول رفتیم دلوار و کلی گشتیم . یه روزم رفتیم خونه مامان مریم اینا و دو روزم رفتیم کنار دریا و بستنی خورون  تا الان

روز 3 تیر هم روز دختر بود و از طرف من و باباشی این لباس و برات هدیه گرفتیم

این بلوز و دامن هم ناهید جون به همین مناسبت برات زحمت کشیدن و خریدن 

پاساژ گردی 

گردش های اینروزامون 

عزیزای دل مننننن 

خب خب خب یه اولین دیگه تا الان منچ و مار پله به صورت حرفه ای بازی نکرده بودی که هیچگونه رحم بهت نشه و کاملا خودت بتونی با قوانین کاملا رسمی بازی کنی و در کمال ناباوری استاد شش آوردنی و هر دو تا بازی رو بردی بازم تکرار میکنم کاملا قانونی بدون هیچگونه خطا  و لطفی از طرف من یا ناهید جون .اینم بمونه به یادگار اولین تجربه 14 تیر 1399

در حال تمرکز برای انداختن تاس

عشقم خداروشکر دیگه راحت میتونی توی حیاط با دوچرخه ات بازی کنی اینجا بخاطر ویلایی بودن خونه با خیال راحت اجازه میدم بری بازی کنی 

این چمدون قدیمی مال جهاز مامان مریم بوده که چون داره خونه رو جمع میکنه توی اثاث کشی به من گفت میخوایتش گفتم بلهههههه نیکی و پرسش ؟ خلاصه اوردمش خونه ناهید جون زحمت کشید روش و تمیز کرد منم داخلش و کاملا ترمیم کرد با چسب و دوخت و نو شد و رفت داخل تزینات خونمون و شد نتیجه اش این

پارچه سفید گلدوزی شده از بغچه های دست دوز مامان پوری برای جهازش بوده . عینک مال بابا بزرگم ( بابای بابا سعید ) .جاسیگاری مال آقا جون ( بابای ناهید جون).کبریت مال دوست باباشی .قاب عکس ها نقره هستن و عکس مادر بزرگ و پدر بزرگ باباشی به همراه عکس عروسی مامان مریم و بابا اسماعیل هست . کتاب ها هم مال بابای بابا سعید هستن 

با ناهید جون برای ماشا و میشا خونه درست  کرده بودین 

ناهید جون جمعه 20 تیر ماه بعد از 21 روز برگشتن تهران خیلی اذیت شدی اینبار و واقعا برات ناراحت شدم اما خب عزیز دلم چاره ای نیست . بالاخره ماشین قدیمون و فروختیم و جاش ماشین جدید گرفتیم کمی با این موضوع سرت گرم شد و یادت رفت رفتن ناهید جون رو 

اخرین عکس از ماشین قبلمون 25 تیر 99

اینم اولین عکس از ماشین جدیدمون 29 تیر 99 بماند به یادگار 

عشقم یادم اومد که عکسای اتاق جدیدت رو نگذاشته بودم برات 

یعنی عاشقتم که با هر چیزی هزار مدل بازی برای خودت درست میکنی . اینا همون چینه ها و چوب خط های معروفت هستن که از کلاس اول تا الان به جرات ده ها مدل جدید باهاشون برای خودت سرگرمی درست کردی . اینم نمونه دیگه اش. اول گلدون درست کردی باهاشون .عروسک ها مال عطر هاتن سر عطرایی که برات میگیرم و دوست داری نگه میداری و اینجوری متنوع بازی میکنی باهاشون 

گل خرگوش

گل خرس

گل کیتی

گل میمون 

گل خرس خوابالو 

گل پلاتیپوس

حالا همه حیوونات و دعوت کردی به رستوران و غذا خوردن 

بازم استفاده از چینه به عنوان غذاو صندلی هاشون .با چوب خطم مثل قاشق بهشون غذا میدادی 

حتی از کیسه هایی که برای چینه و چوب خطتات دوختم هم استفاده میکنی داخل بازی هات الان هم نقش رومیزی و دارن داخل این بازی . خلاصه که من خداروشکر میکنم تو اینروزایی که متاسفانه خیلی از بچه های هم سن شما گرفتار کارها و چیز هایی هستن که اصلا در حد سنشون نیست شما داری بچگی میکنی و این برام نعمته .افرین مامانم سعی کن نسبت به سنت بزرگ بشی نه زودتر و از لحظه لحظه عمرت لذت ببری و خاطره قشنگ بسازی برای ایندت

ایشون جوجه تقی هستن . نه نه اشتباه تایپی نیست جوجه تقی هستن دقیقا . ای خدا موردم از خنده وقتی اوردی گفتی مامان جوجه تقی و ببین 

اینروزا حسابی هنرمند شدی اینم یکی از خلق اثارت کاور قاشق چنگال 

روزا توی چادرت میشینی و فلوت تمرین میکنی عاشق این گوشه دنجت هستم میگم ملودی بیا بیرون خب بزن میگی نه موسیقی سرخپوستا باید توی چادر انجام بشه 

یه شب از همین شبا خاله باباشی براتون شکلات پستونکی گرفته بود نشوندمتون کنار هم عکس گرفتم این عکس دیدنش ده سال دیگه که همتون بزرگ شدین دیدن داره و عکس العملی که خودتون از دیدنش نشون میدین تماشاییه 

از صبح که پا میشی یا خانم دکتری یا خانم معلم و هر روز باید به نقاشی هات درس بدی اینم کلاس درس ریاضی گربه هات .ازشون سوال هم میپرسی اینجا میگفتی اوگی چند تا چینه داریم بعد خودت صدات و عوض میکنی جاشون جواب میدی بعد هم کلی نازشون میکنی و بوس که افرین زرنگم عالی جواب دادی 

اینروزا خبر دیگه اینکه مامان مریم داره اثاث کشی میکنه خونشون اومده نزدیک خونه خودمون و این خیلی خوبه . حتما از خونشون عکس میزارم برات وقتی چیدن . درس میخونیم . کارای هنری باهم انجام میدیم و خلاصه با اینکه کرونا همچنان چسبیده به زندگیمون سعی میکنیم که زندگیمون از جریان نیوفته 

اخه من فدای تو نشم چکار کنم تو اثاث کشی یه دونه بند پیدا کرده بودی و برای خودت سیبیل درست کرده بودی 

عمه روشنک براتون ابنبات پستونکی خریده بود خلاصه کودک درون منم فعال شد و مادر دختری کودک شدیم و پستونک نوش جان کردیم 

خدایا اخه چرا اینهمه این دختر شبیه بچگیی های خودمه . عاشق کار کردن و کمک کردن بودم حالا هر کاری هم بود فرقی نداشت . من هم به این علاقت احترام میزارم چون ناهید جون اون زمان به من احترام میزاشت و سعی میکنم حتی کار کوچیک ازت کمک بخوام و سعی میکنم جوری نشون بدم اگر شما نباشی اون کار به خوبی انجام نمیشه و کلی حس خوشحالی رو داخل صورت و چمای قشنگ میبینم . اینم نمونه کمک کردن دیروزت 

از پهن کردن سفره و تا تاکردن نون و پلاستیک گذاشتن و تکوندن و جمع کردن سفره و گذاشتن داخل فریزر همه رو خودت انجام دادی . بهت افتخار میکنم نفس مامان 

خبببب هنر زیاد داری نمونه اش هنر ارایشگری . این گل بنده خدارو گلبرگاش و به قول خودت پیچوندی فرفری بشه 

تموم که شد و خوشگل شد رفتی سرش روسری پوشیدی رضیت از هنر دستت هم توی صورتش پیداست 

همیشه عادت کرده بودی به هر ماه چندین بار سینما رفتن ، نمایش رفتن و کنسرت رفتن کلی وقت بود همه اش میگفتی بریم تا میخواستم جوابت و بدم میگفتی آخه کروناس نمیشه . این بود که سینما رو برات اوردم خونه و هر کارتون و فیلمی که دلت بخواد دانلود میکنم و روزانه نگاه میکنی . دیدم ای بابا رایگان که نمیشه زدم تو کار بلیط فروشی .فعلا شخثیت های مورد علاقه نقاشی این روزات سنجاب ها هستن این شد که یکی یکی دانلود کردم و نگاه کردی . امروز هم نوبت الوین و سنجاب های 3 بود 

اینم سینمای اختصاصی 

اینم حاج خانوم در صف ورود

ایشونم جناب بلیط فروش .لباساتونم ست شده ناخواسته شیطونای من 

در حال پرداخت بهای بلیط . ماچچچچچ

منتظر اکران فیلم 

شخصیت های کارتنی مورد علاقه اینروزات پت و مت هستن انقدر باهاشون میخندیدی که ریسه میری 

اینم به قول خودت ملودی در عکس رادیولوژی اخه من فدات بشم حتی عکس اسکلتت هم کاپ کلاه سرشه .اسکلت به این خوشگلی کی دیده واقعا ؟

31 شهریور 99

عشقم این اخرین شهریور قرن بود و دیگه شهریوری با 1300 شروع نمیشه . و سالگرد نامزدی من و باباشی هم همین روزه 15 سال پیش همچین شبی . نمیدونم چرا امسال لنقدر داره سریع میگذره انگار همه چی روی دور تند هست از طرفی خوبه چون کرونا بالاخره ممکنه تموم بشه و واکسنش بیاد اما از طرفی نمیدونم چرا یه حس عجیب دارم چون امسال همه روزا اخرین روزای قرن هست و سال اینده هممون وارد یه قرن تازه میشیم . یادمه بچه که بودم عموی ناهید جون متولد 1298 بود با خودم میگفتم اااا چه طوری شده یه ادم از قرن دیگه اومده . الان همون حس و به خودم دارم . نمیدونم خلاصه حسم توام با غم.سحرامیز بودن و ترسه 

اینم اخرین عکس شهریوری شما در سال 1399 که خودت طراحیش کردی .چشاشوووووو

این زنبور هم هنر دست خودته 

و پست تابستون 1399 هم تموم شد و از الان اتفاقات روزمره رو داخل پست جدید یعنی پاییز 99 برات به یادگار میزارم . الان که وبلاگ مینویسم برات اونور شما در حال درس خوندن انلاین هستی 

پسندها (4)

نظرات (7)

یاسمن
6 تیر 99 20:55
هنرمندی و با سلیقه بودن تو خانواده ی شما ارثیه. ایشالا کنار هم سلامت و شاد باشید خانواده ی دوست داشتنی.
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
مهربونمممممم
SujinSujin
7 تیر 99 21:17
چقدر هم عالی
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
مرسی عزیزم 😘
یاسمن
4 مرداد 99 9:23
جای مامان ناهید خالی نباشه 
ماشین جدید هم مبارک عزیزم
ایشالا چرخش بچرخه و کلی جاهای خوب برید 
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
مرسی عزیز دلم ایشا الله 😍
یاسمن
19 مرداد 99 8:49
به خوب نکته ای اشاره کردی نسیم جون اگه بدونی چه حالی میشم وقتی بچه های خرد سال تو اینستاگرام میبینم که برای مدل لباس مثل بزرگا ژست میگیرن و تبلیغ میکنن خانواده ها هم از این طریق درآمد کسب می کنن نمی دونم چطور دلشون میاد از بچه هاشون استفاده ابزاری بشه همین عکاسی های طولانی بچه رو خسته میکنه و مدل شدن در این سن باعث غرور کاذبش میشه. 
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
متاسفانه همینطوره . البته ادم نمیتونه بگه چرا اینکارو میکنن هر کس سیستم زندگی خودش و داره اما اینروزا مردم میخوان شناخته بشن حالا هر جو شده . و به هر قیمتی . خدا همه فرشته ها رو حفظ کنه چون اینا پدر و مادر های فردای جامعه و دنیا هستن اگر پوچ بزرگ بشن فردا بچه های اونا چی میخواد بشه دیگه خدا عالمه 
یاسمن
3 شهریور 99 9:17
ای جان موهاشم کوتاه کرده مبارکش باشه 
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
اره خیلی گرمه اینجا گفتم یکم هوا بخوره طفلی
یاسمن
22 شهریور 99 9:36
ای جان به حاج خانم😍
یاسمن
1 مهر 99 14:33
این بهار و تابستون در ذهن همه موند بخاطر کرونا ایشالا از قرن جدید بخاطر شادی ها به یاد موندنی بشه 
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
ایشا الله . تا سختی ها نباشن قدر خوشی هارو نمیدونیم . خیلی هامون قبل کرونا همه اش میگفتیم وای چقدر زندگی تکراریه چقدر همه چی مثل همه اما الان حسرت همون روزای تکراری و داریم