19 مهر 94 - جشن دوستی و روز کودک
عشقم امروز روز خیلی خوبی بود و واقعا هم به تو خوش گذشت هم من و کلی خندیدم با پرسنل مدرسه . اول از همه بگم که توی وات ساپ یه گروه هست که مربیتون راه اندازیش کرده و همه مامان ها عضو هستن و به من دیگه می گن نماینده مامانا خخخخخخخخخ . خلاصه که کلی سوژه داریم هر روز با مامانا . امروز هم همزمان این دو روز و براتون جشن گرفته بودن که ترجیح می دم زیاد ننویسم و شرح وقایع و تصویری بزارم براتون . شما هم کلا با سر رفته بودی داخل ظرف ژله و خلاصه فکر کنم به هیچ کس اندازه تو خوش نگذشت . اینروزا با همه بچه ها جوری و خیلی همه دوستت دارن امروز هم همگی برات می خوندن ملودی دوست داریم ملودی دوست داریم . اما یدونه از دوستات بیشتر بهت می چسبه که منم عاشقشم اسمش مینا جونه عکسش و میزارم که یادگاری بمونه . امیدوارم بعدا هم دوست های خوبی واسه هم باشید . خیلی مراقبته و هر جا چیزی ببینه مال شماست تندی برات میاره .
مینا جون دوست صمیمیت
توی کلاس مشغول گوش دادن به درس
با دوستات پازل درست می کردین
این روزنامه دیواری و ببنید و اما حالا .....
خودت تار افتادی اما خواستم ببینی چه شیرین عسل بازی هایی در میاری کلا . واسه همینه همه دوستت دارن
مدیونین فکر کنین این ملودیه که داره دست میکنه داخل ژله
هندونه خورون
انگور سیخ می کردی
و در پایان جمع کردن سفره ، اش و با جاش دادن به شما خخخخخخخخخ
اینم تاج و نماد دوستی که رفت توی کلیر بوکت