ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

عکس های اتاق مامان وقتی میخواست فرشته رو دنیا بیاره

  این تخت مامان  سرم دست مامان کارت شناسایی مامان بالای تختش اون یکی سرم مامان  برگه کنترل علائم حیاتی مامان  برگ نوزاد ف   برگ جذب و دفع مایعات فرم ثبت تجهیزات پزشکی مصرفی مامان     ...
8 تير 1390

ملودی در حالت های مختلف

ملودی با ناز لالا کرده  یکم نازش و کم کرده  ملودی داره میره خرید ..........آی خونه دار و بچه دار زنبیل و بردار و بیار دست کوچولو پا کوچولو .............جیگره مامان لاک هاشو نگاه کن  ملودی نارنگی شده .............. عسله مامان  اینم دخمله مامان ................ مامان وقتی شب میشه لالا داره چشاش وا نمیشه اما امان از دست شکل ملودی فکر میکنید این فسقلی با این چشما میخوابه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
8 تير 1390

اتاق جیگر مامی

  دخترم ببینید چه مستقل خودش توی تختش لالا کرده  بمیرم الهی ............. اینم عکس دخترم وقتی حبس بود چقدر بگم شلوغی نکن  بازم توی تخته ................ پاشو تنبل همین کار ها رو کمیکنی که شب خوابت نمیبره  اینم دوستای ملودی یه جیغ  زده همه رو چسبونده سینه دیوار خونه ملودی  کمد ملودی که شاسخین و عروسکی که خاله نرگس آورده واسه اش تخت ملودی  استخر توپ ملودی  چند تا دیگه از دوستای ملودی  . کفشدوزک مهربون . گاو خجالتی و خر خوش خنده  یه عکس کلی از قلمرو دخمل مامان  ...
8 تير 1390

بابایییییییییییییییییییی تولدت مبالکککککککککککککککککککک

سلام بابایی . نه اشتباه نشده مبالک درسته خب آخه من کوچولو ام نمیتونم درست صحبت کنم . البته تا تولدت 6 روز مونده اما خواستم اولین نفری باشم که بهت تبریک میگه حتی زودتر از مامانی .  حالا همه واسه ات جشن میگیریم   تولد تولد تولدت مبالک  ( عمو سعید )  ( عمو امین ) (عمو آرمین )  ( عمو بهروز )   ( عمو روز به )   ( عمو اصغر )  ( عمو وحید )  ( اینم بابا عیسی ) مبالک مبالک تولد مبالک بیا شمع هارو فوت کن ( بابا بابا بزار من فوت کنم باشه ؟ ) تا صد سال زنده باشی    حالا عکس یه کیک میزارم چون شمع هاشو با هم کنار اومدیم که من خاموش کنم مدلش هم به ...
19 تير 1390

دختر مامان وارد هفته 11 شد

عزیز دلم دیروز 70 روزت شد و ما شا الله خیلی خانوم شدی . هر روز هم بلا تر میشی منظورم این بود که خواستنی تر میشی . دخمله مامان دیروز با خودم بردمت آرایشگاه خیلی خانوم بودی و آرووم واستادی تا مامی کاراشو بکنه . الهی فدات بشم خانوم خوشکله مامان . در ضمن باید بریم کم کم واسه بابا کادو بگیریم یکی از طرف من  یکی از طرف تو  . نمیدونم حالا روز تولدش باز هم سر کار باشه یا نه اما بالاخره هر چی باشه تولدش مبارکه و ما باید کاره خودمون و بکنیم . چی ؟ واسه اش جشن هم ببندیم ؟   حالا ببینم چه طور میشه مامانی واقعا سخته اما سعی میکنم . راستی از پا قدم شما بابایی قرارداد مغازه غذا فروشی رو نوشت و انشا الله که موفق میشه مثل همیشه ....
19 تير 1390