جمعه 6 ارديبهشت 92
ديروز عصر با باباشي رفتيم كنار دريا و كمي شما قدم زدي هوا هم حرف نداشت عالي
از اونجا هم رفتيم يه دوري مجمتع زيتون خورديم و يه سرم رفتيم خونه بابا بزرگ اينا ( بابا اسماعيل ) . اولش عمه ها و خاله باباشي اونجا بودن كه كلي گفتيم و خنديديم و خوش گذشت . بعدش هم كه باباشي برات كلاس ساز هاي ضربي گذاشته بود و شما هم كلي همكاري ميكردي .
اينم از يكي دوروز تعطيلات ما و دخملي .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی