ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

يادگاري هاي من براي دخترم

1392/2/8 11:46
872 بازدید
اشتراک گذاری

عزيزه دلم من كلا به هر چيزي كه مربوط به تاريخ هاي گذشته ميشه خيلي علاقه دارم يا يه جورايي عتيقه باز هستم و خيلي چيزاي آنتيك دارم كه اكثرا هم از توي فاميل جمع آوري شده . اما خب خيلي چيزاش جدا از زيباييشون برام ارزش معنوي دارن . اين پست مربوط ميشه به 4 مادر . اول مادر مامان بزرگم ( زيبنده صاحب اختياري ) كه وقتي من 1 سالم بود به رحمت خدا رفتن . دوميش مربوط ميشه مامان بزرگم ( مادر مادرم ـ پروشات روانبد ) كه خدا رو شكر هنوز سايشون بالاي سرمونه و انشا الله هزار سال هم زنده باشن . سوميش ماله مامانهمه ( ناهيد محمودزاده ) . و چهارميش چيزايي هست كه من ميزارم تا انشا الله بمونه براي شما . 

البته بعد از هزار سال كه من نبودم همه اينا با همه عتيقه هاي ديگه همه اش مال شما ميشه اميدوارم كه بتوني ازشون خوب مراقبت كني گله من . الان عكس سه و 4 رو برات ميزارم و عكس يك و دو رو شنبه برات ميزارم چون بايد از توي صندوق بيرون مياوردم كه نشد و دم دست نبود . البته عكس سه پيوست داره كه اون رو هم شنبه ميزارم  برات . 

البته از پدر بزرگم ( باباي بابام ـ احمد قدسي ) هم 3 تا كتاب قديمي حافظ ـ بوستان و گلستان دارم كه حتما اون رو در پست هاي جداگانه ميزارم برات و از بابا بزرگم ( پدر مامانم ـ صادق محمودزاده ) كه خدا رحمتشون كنه هم يه چمدون قديمي دارم كه حتما در پست  ميراث پدرها خواهم گذاشت . البته همون طور كه گفتم همشون تقريبا مال اقوامه اما خب اينا برام واقعا معنوي هستن بيشتر از عتيقه بودن .

عكس چهار: اين قرآن و تسبيح مربوط ميشه به عروسي مامانت و بابات . الان قديمي نيست اما دوست دارم انشا الله سر سفره عقدت همين چادر و بپوشي . اين چادر و خاله مامانم از مكه پارچه اش و آوردن و مامان بزرگم هم كه تقريبا چادر عروسي همه فاميل و دوخته ، زحمت دوختنش و كشيدن . اميدوارم تو هم مثل من سفيد بخت بشي عزيزترينم . 

عكس سه : ( البته پيوست داره كه شنبه اضافه مي شه ) سجاده و جانماز و قرآن عروسي پدر بزرگ و مادر بزرگته از طرف مادري ( بابا سعيد و ناهيد جون )  

منتظر تكميل شدن اين پست باشين دوستاي خوبم . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)