ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 16 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

16 مهر یک هوای بهاری

1391/7/16 14:14
683 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز قبل از اینکه بیایم ناهید جون گفت هوال سرده حتما کاموایی و کلاه برای ملودی بیار بپوشه از هواپیما پیاده که میشین ، اما دیدیم که بابا هوا بهاره و خیلی هم خوبه ما هم کاموایی و کلاه نکردیم تنش و گل دخملی کلی کیف میکرد باد میخورد به موهاش . ( خاله ها واقعا هوا خوب بود میدونم الان میگین هوای پاییز دزده ) شب و خوابیدیم و صبح هم شما سحر خیز بودی و از 7 بیدار شدی و ساعت 8:30 با ناهید جون رفتی محوطه پیین بلوکشون و کلی میگفت با گربه ها بازی کردی و همه اش بدو بدو میکردی و ناهید جونم به دنبال شما . بعدش هم که منو بابائی اومدیم و همه با هم پیاده رفتیم تا هایپر می ( مگا مال ) از خونه ناهید جون اینا 10 دقیقه هم کمتره پیاده و قبلش توی محوطه ازت عکس گرفتم .

اینجا ها گریه نمیکرده ها آفتاب اذیتش میکرد اما نمیزاشت عینکش و بزنم روی چشماش و ناچارا زدم بالای سرش که تیپش خراب نشه خو چیه دوست داشتم مژه

این بلوزم براش از اونجا خریدم

اینم پشتش

مبارک باشه عشقم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)