ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

درد و دل با خدا

1391/4/31 13:20
1,301 بازدید
اشتراک گذاری

كوچيك تر كه بودم فكر ميكردم بارون اشك خداست 

ولي مگه خدا هم گريه ميكنه ؟

چرا بايد دل خدا بگيره ؟ دوست داشتم زير بارون قدم بزنم 

تا بوي خدا رو حس كنم ، اشك خدا رو توي يه كاسه جمع كنم

تا وقتي دلم گرفت كمي بنوشم

تا پاك و آسماني بشم 

آسمان كه خاكستري مي شد ، دله منم ابري ميشد 

حس ميكردم كه آدما دل خدارو شكستن و يا از خدا غافل شدن

همه ميگفتن بارون رحمت خداست ............. اما حس كودكانه من مي گفت : خدا دلش گرفته و از دست آدم بدا داره گريه ميكنه 

اي خدا جون يعني زماني كه بارون مياد دل تو هم از دست ما آدم بدا گرفته ؟

پس اگر تو هم دلت ميگيره و گريه ميكني ، پس ما كجا بريم و درد دلمون و با كي در ميون بزاريم ؟ من مي دونم كه تو از دست كاراي عجيب و غريب ما بنده هات دلت ميگيره و حتي به روي اونا هم نمياري ..........اما من مثل تو بزرگ و قوي نيستم و وقتي دلم ميگيره فقط دلم خوشه كه تو هستي تا بهت پناه ببرم اما بازم از بنده هات دلم ميگيره و دلم ميگيره .  

ابري هستم اين روزا . دليلش شخصيه اما واقعاً به آرامش نياز دارم . واقعاً محتاج يك لحظه آرامشم . توي اين ماه دعا براي من هم فراموش نشه لطفاً 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)