ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

اين پست ميزارم كه همه بوشهري ها بدونن ...............

1391/4/20 12:50
1,378 بازدید
اشتراک گذاری

تورو خدا هيچ وقت ماشينتون نبريد كارواش توي بوشهر مخصوصاً كارواش پرواز توي فلكه هوايي بهمني . حالا دليلش و ميگم . اگه دوست داريد بياي ادامه مطلب 

الان دقيقا دو ماه و 11 روزه كه من ماشينم و تحويل گرفتم و نميگم خيلي ماشين گرونيه . كل قيمتش ميشه 11 و 500 اما من با كلي جون كندن و پس انداز تازه اونم قسطي خريدمش . واسه رفاه حال خودم و بچه ام . لا اقل بتونه اين ماشين كمي از دلتنگي هامون و در بكنه . خلاصه ميرم سر اصل مطلب . تا الان دو بار بردمش كارواش . البته شوهرم برده . هر دو بار گند زدن به ماشين . از بس كه خاكه بوشهر . داخل ماشين دسته گله اما بيرونش خب خاك ميشينه . وقتايي هم كه خونه باشم توي پاركينگه هميشه . گفتيم ببرتش تا بيرونشم تميز بشه . بار اول ضوار درعقب پشت راننده رو و پوستش و برده بودن . گفتم اشكال نداره چون يه لك كوچولو بود . البته بماند كه كلي حرص خوردم . اما چشمتون روز بد نبينه ديروز كه آوردش ديدم در سمت راننده كلاً انگار ضوار و رنده زدن و از اولش تا آخرش تيكه تيكه پوستش و بردن . من و ميگي داشتم منفجر ميشدم . من خيلي روي وسايلم و مراقبتشون حساسم . روي همه شون و هيچ فرقي نداره برام . ماشيني كه مثل چشمام ازش مراقبت ميكنم تا چيزي نشه ، حالا توسط يه مشت از خدا بي خبر به چه روزي افتاده . شوهرم و دم مغازه خودش پياده كردم و راه افتادم سمت كارواش . فقط خدا خدا ميكردم كه نبسته باشه . رفتم ديدم بازه . پرسيدم مسئولتون كيه ؟ گفتن اين آقاهه . گفتم آقا تا الان دو بار آورده شوهرم ماشين و اينجا هر بار زدين داغونش كردين . اومد نگاه كرد گفت نه اينجا اينطور نشده . گفتم پس كجا شده ؟ گفت حتما زير كثيفي هاي ماشينت بوده و حالا معلوم شده . گفتم خوش انصاف مگه جز خاك چيز ديگه اي هم روي ماشين من بود ؟ گفت در هر صورت به ما ربطي نداره شوهرت نبايد تحويل ميگرفته . من هم زنگ زدم و شوهرم اومد . تا اون بياد گفت ماشيني كه ضوارش پلاستيكيه بايد بگيد يواش بشورن و گرنه اينطور ميشه . گفتم اينو من بايد بگم و بدونم يا شما كه كارت اينه بايد بدوني هر ماشين و چطور بشوري ؟ خلاصه كار به جايي رسيد كه حدود 100 تا مرد جمع شده بودن و من وسطشون . جيغ ميزدم اون وسط ها . ملودي هم توي ماشين انگشت به دهن مونده بود كه اين اژدها مامان منه ؟ بهش گفتم يا بعد از تعمير فاكتور ميارم و خسارتش و بده يا اينكه ازت شكايت ميكنم . گفت برو شكايت كن . منم گفتم تو هنوز نميدوني من دختر كي هستم . اينقدر برش دارم كه به نابودي برسونمت . اينو كه شنيد معلوم بود ترسيده اما مي خواست كم نياره . الانم منتظرم تا عيسي بياد دنبالم و برم صنف ازش شكايت كنم . تا به نابودي نكشونمش ولش نميكنم . اگه ميگفت معذرت مي خوام از همون اول همه چي حل ميشد . اما از اونجايي كه خيلي پرو بود بايد سر جاش نشونده بشه . 

پ . ن : 

فكر نكنيد مي خوام از خودم تعريف كنم ها . اما از خودم و زن هاي امثال خودم خوشم مياد . اين آقايون فكر كردن چون ما زنيم بايد توي سرمون بزنن و دم نزنيم . از بس كه خودمون گذاشتيم حقمون و بخورن . تو رو خدا هر جاي دنيا كه هستين اگه مطمئنيد كسي داره حقتون ضايع ميكنه جلوش واستين تا يكم جامعه زنانه از اين بدبختي در بياد .

بعداً نوشت :

الان دارم از صنف ميام كلي رئيس صنف آقاي گوركي كه خدا پدر و مادرش و بيامرزه زنگ زد به صاحب كارواش و آدمش كرد البته نامه داد تا ماشين كارشناسي بشه و گفت يا تا قرون آخر ازش خسارت ميگيرم يا اينكه كاري ميكنم چند روز تعطيل بشه كارواشش. هورا حقشه و خيلي خوشحالم وقت كارشناسي فردا هست كه البته با كارشناس كه حرف زد گفت بله با فشار زياد آب دچار پريدگي رنگ ميشه و حتماً تاييد خواهد شد نامه ما . هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا . بزن دست قشنگه رو به افتخار همه شير زنان دنيا 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)