شيرين كاري ها و پيشرفت هاي اخير ♥♥♥♥♥♥♥♥♥

عزيزه دل مامان جديداً وقتي مي خوام ماميت و تعويض كنم ، تا صداي چسب و ميشنوي خوشحال ميشي و تندي فرار ميكني از دستم و ميري توي خونه ات . فقط خوبه كه جيش نميكني . بعد از كلي دوندگي اين جانب به دنبال شما البته به صورت چهار دست و پا بالاخره مياي بغلم . اما تا مامي و ميزارم زيرت و مي خوام ببندمش پاهات رو سيخ ميكني و نميزاري . خلاصه يه ربعي طول ميكشه تا بتونم ماميت كنم. كاري كه قبلا كمتر از 30 ثانيه طول ميكشيد . اما منم بدجنسي ميكنم و شروع ميكنم رونات و ماچ ماچي كردن و تو هم غش ميكني از خنده . خودت هم عادت كردي تا ماميت بسته ميشه با دوتا دستات ميكوبي روي پاهات تا ماچ ماچيت كنم .

از اونجايي كه شما تنبلي و نمي توني بدوبدو كني من چهاردست و پا ميكنم و كلي با هم گرگم به هوا بازي ميكنيم البته هميشه من گرگم و شما بره خوشگله . آدم ياد تيم معلولين ميوفته يا جانبازان . مثل فوتبال با ويلچر 

عاشق قايم باشكي . اما چون نيني هستي نميدوني كه آدم هر بار نميره و يه جا قايم بشه چون زودي پيداش ميكنن . البته با اين كه ميدونم كجايي نميخوام دلت و بشكونم . كلي صدات ميكنم و در آخر ميام از پنجره سقف اتاقت ميگم : تو اينجا بودي فسقلي ؟ و تندي مياي بيرون و ميخندي و دست ميزني . حتماً ميگي آفرين مامان كه بعد كلي منو پيدا كردي .

سوار تاب كه ميشي يه جيغ هايي ميزني از خوشحالي كه همه مامان و بابا هايي كه با بچه هاشون اومدن ، بچه هاي خودشون و يادشون ميره و قوربون صدقه ات ميرن .

الان 2 شبه ياد گرفتي وقتي مي خوايم كه اسباب بازي هات و كه ريختي جلوي تي وي جمع كنيم يكي من ميندازم توي سبد ، يكي شما . اونايي هم كه دور افتاده ميري مياري و ميدي به من كه بندازم داخل . آفرين كه به مامان كمك ميكني . 

ياد گرفتي دونه دونه خونه سازي هات و بزاري روي هم . اما چون دستات هنوز خيلي زور نداره من بايد فشارشون بدم تا بره سر جاشون و برات دست بزنم كه آفرين . تو هم لبات و جمع ميكني و خنده اي بي صدا ميكني و بعدي رو ميزاري سر جاش . 

قبلاً ها هر چيزي رو كه ديگه نمي خواستي پرت ميكردي اما الان هر جاي خونه باشم مياي منو پيدا ميكني و ميديش به من و ميري .

جديداً وقتايي هم كه تنها باشيم و بيدار باشي ميتونم برم حموم . قبلاً ها نمي شد. اما الان بعد از ظهر ها كه از خواب بلند ميشيم ،ميزارمت توي صندلي غذات و مشغول خوردن ميوه يا بيسكوئيت ميشي و من مي تونم برم شلپ شلوپ آب تني . 

تا ميبيني اتاقت و مرتب كردم تندي ميري توي استخر توپت ، البته با كله شيرجه ميري و همه توپ هارو در كمتر از 30 ثانيه ميريزي بيرون و دست ميزني واسه خودت و باز من جمع ميكنم و باز شما ميندازي بيرون 

وقتي لباس هاي شسته رو مي خوايم جمع كنيم شما هم شروع ميكني به پرتاب اونا به اين طرف و اون طرف و بعد دوباره مياري پيش من تا جمع كنم . 

از حموم كه ميايم تا من بدنت و لوسيون بمالم و كاراي ديگه رو انجام بدم نافت و دست ميزني و انگار قلقلكت مياد و ريسه ميري از خنده ( نميدونم با اين ق هست يا با غ . بر اثر رطوبت هوا سواده منم نم كشيده )

وقتي ميريم دد و بر ميگرديم . توي راه پله ها و پاركينگ كلي ذوق ميكني از اينكه برگشتي خونه