شايد يه اتفاق بزرگ ميخواد بيفته ...........
خوابيدن ملودي همه چيزش خوبه جز مدل خوابوندنش. خوب ميخوابه . سر تايم ميخوابه . اما همين كه بايد تكونش داد كلي اذيتم ميكنه . منم از بس كه پله ميرم بالا و پايين طي روز جوني نميمونه واسه پاهام كه بخوام تكونش بدم. حالا اتفاق بزرگي كه ميخواد بيفته اينه ........
ديشب كلي تكونش دادم اما هيچ اتفاقي نيفتاد ساعت 10:15 دقيقه بود گفتم ميزارمش توي تختش . شيشه ميدم دستش تا خودش بخوابه . دو بار با صداي بازيش رفتم توي اتاق . بار آخر صدام و جدي كردم و يكم بلند تر از هميشه . گفتم ملودي چشماش و بسته و خوابيده . درازش كردم و روش و پوشيدم. سريع چشماش و بست. از اتاق اومدم بيرون ساعت 10:30 بود. يه 10 دقيقه اي ديدم صداش نمياد بهش سر زدم ديدم بلللللللللللللله خورو پف هم ميكنه. خدا كنه بتونم به اين مدل خوابيدن عادتش بدم . بزرگترين و تنها مشكل من با ملودي همينه كه انشا الله اونم داره حل ميشه .