عیدی زن عمو سهیلا

زن عمو سهیلا لطف کردن و یه عروسک خوشگل خریدن و داده بودن به باباشی که برات بیاره . اینم عکسش

این لحظه ای هست که اولش دادم دستت . البته قبل از اینکه بهت بدمش یه تغییراتی توش ایجاد کردم که بتونی استفاده اش کنی کلاهش و به موهاش دوختم . جوراباش و به شلوارش و ژاکتش و در آوردم با لبه های دامنش چون پرز پرزی بود و با دست کنده میشد و از اونجایی که شما هر چیزی رو دهن میکنی خطرناک بود. تا همین جاشم کلی عذاب وجدان داشتم که چرا مجبورم عروسک بیچاره رو خراب کنم. همون لحظه اول شروع کردی دونه دونه موهاش و کندن . من هم اومدم موهاش و گیس بافتم . اما شما که دیدی دیگه موهاش و نمیتونی بکنی با یه زور جانانه کل موهاش و از جا در آوردی ........

بقیه در ادامه مطلب

عروسک بیچاره در یه لحظه از دختری خوشگل ، تبدیل به  ایکی یوسان شد .خلاصه گفتم چیکار کنم که بیچاره یکم خوشگل شه ؟ اومدم کلاهش و به سر کچلش با چسب تفنگی چسبوندم .

حالا باز هم یکم قیافه اش شبیه دخترها شد. چند تا دیگه از این عروسکا هم داری که چون بزرگ بودن تا الان دستت نداده بودم . و این چون دیدم کوچولو هست و سنگین نیست که باهاش خودت و زخم و زیلی کنی دادم دستت ، که کاش نمیدادم . میزارم وقتی بزرگتر شدی بدم بهت . زن عمو سهیلا من از جای ملودی معذرت میخوام  . فکر نمیکردم خرابش کنه . دستتون هم درد نکنه بابت هدیه قشنگتون. حالا یه عکس یادگاری ملودی با عروسکش تا خراب تر از این نشده .

ای وای خدا میدونه این خراب کاری تا کی ادامه داشته باشه .