هفت سال گذشت ...........
امروز يعني 90/11/12 هفتمين سالگرد آشنايي من و بابايي هستش. يادمه اون روز هم نم نم باروون ميومد . من و بابايي هم الان روي كشتي بوديم در راه خارگ . يادش بخير چه روزايي بود . با وجود اينكه من چند سال بود تئاتر كار ميكردم و بابات توي كارايي صوت و موسيقي بود اما همديگرو نديده بوديم و جالب تر اينكه من مدت ها بود عمو امين ( داداش باباشي ) رو ميشناختم و تموم اجراهاي موسيقيشون و به خاطر امين ميرفتم ميديدم و جالب تر از اون كه باباشي هم تموم اون اجرا ها روي سن صدابرداري و اجرا داشت اما نه من اون و ديده بودم نه باباشي منو . آْره ديگه قسمت به همين ميگن .
چند تا عكس ميزارم پستت بدون عكس نباشه عسلم .( عكساي ديشب كه من و باباشي و ملودي رفته بوديم خريد . بلا خانوم نشست توي چرخ دستي .)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی