ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 9 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

اولين كالسكه سواري

1390/7/14 8:08
909 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز مامان قبلاً يعني 2 ماه پيش سوار كالسكه شده بودي اما مال آنوشا جون بود . اما ديشب ساعت 7 مامان آماده ات كرد و راه افتاديم پياده از خونمون به سمت خونه عمو رضاي بابا . از خونمون تا اونجا 10 دقيقه راه هست پياده . اما چون مي خواستم مراقب شما باشم و تازه كالسكه مي روندم و هنوز دست فرمونم خوب نبود آخه تازه گواهينامه كالسكه روني گرفتم 15 دقيقه طول كشيد . هوا هم كه چشمش نكنم خوب شده بهاره بهاره . خلاصه كلي باهم خوش گذرونديم تا رسيديم . پسر عموي بابا ( مرتضي ) دم خونشون تعويض روغني داره داشت كار ميكرد و حواسش نبود گفتم آقاي روغن كالسكه هم عوض ميكنين ؟ تا ديدمون مرده بود از خنده . خلاصه رفتيم توي خونه و كلي خاله عاطفه و زن عمو و عمو رضا بهت ابراز عشق كردن اما اولش يكم غريبي كردي كه مامان كلي خجالت كشيد . نه به غريبي كردنت نه به اون وقت كه بابا اومده بود دنبالمون بغله خاله آتنا رو ول نميكردي . شيطوني ديگه . هم شيطوني هم بلا . قربونت برم من 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)