ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

شیطونی های جیگر مامان

1390/5/18 12:30
1,063 بازدید
اشتراک گذاری

عسله مامان جدیداً خیلی ناقلا و شیطون شدی . امروز صبح شما رو آماده کردم و بعد خودم رفتم که لباس بپوشم تا بیایم سر کار . بعد از اینکه آماده ات کردم  گذاشتمت توی تختت و آویز تختت و روشن کردم تا سرگرم بشی و منم برم آماده شم . چون آب دهنت همین طور روونه بیرون مجبورم برات پیشبند ببندم . چند دفعه سر و صدا میکردی و اومدم دیدم پیشبند افتاده روی صورتت و وقتی پیشبند و میدادم کنار میخندیدی اونم بلند بلند . اما وقتی حواست نبود و من و نمیدیدی که توی اتاقت هستم دیدم پیشبند و گرفتی دستت و شروع کردی سر و صدا و تا من اومدم سمتت ولش کردی روی صورتت . 3 یا 4 با امتحان کردم دیدم بله شیطونیت گل کرده و میخوای مامان و بکشونی سمت خودت . اینقده بوست کردم که نگو . شیطون مامان .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)