ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

سال تحصیلی 1401ـ 1402

بعد از دو سال و نیم که به خاطر کرونا مدارس غیر حضوری بود امسال حضوری میشه و میرین مدرسه خدا بخواد رفتیم  برای لباس اندازه هاتون و گرفتن البته امسال کلاس چهارم و پنجم و شماها که ششم هستین میرید ساختمون جدید مدرسه درخشان خب امروز 25 تیر لباست و تحویل گرفتیم 😍 2 مرداد خب عشقم اینم کیف مدرسه امسال 29 مرداد رفتیم و لوازم تحریر هم گرفتیم . الهی شکر دیگه چون بزرگ شدین چیز خاصی لازم ندارین و خط کش هاتم که کامل بود و راحت بودیم جامدادی هم برای پارسال هست که به رنگ فرم مدرسه میاد دفترت و به صورت کلاسور گرفتم که قابلیت اضافه کردن برگه هم داشته باشه و ...
18 خرداد 1401

اولین تجربه اجرا توی گروه اوای موج کنار بابا

عشق من الان دیگه انقدر خوب هستی که میتونی توی گروه اجرا کنی و بابا گفت میخوام کم کم واردش کنم تا اگر استرس از جمعیت داره بریزه و 45 دقیقه مداوم امروز با گروه اجرا داشتی . از طرف مدرسه تون توی عمارت دهدشتی هم گالری هنری گذاشته بودن هم موسیقی که بابا قرار بود اجرا کنه و پایان سال تحصیلی مصادف شد با شروع استیج رفتنت . بی نظیر بودی هیچ وقت فکر نمیکردم که اینهمه حرفه ای برای بار اول اجرا کنی اینم اولین گلی که بعد اجرا بهت داده شد ...
27 ارديبهشت 1401

یاروفادار

بابا یدونه شعر خودش نوشته و عید فطر از همه سایت های مجاز منتشر شد و نکته قشنگش اینه که این اهنگ و برای من نوشته و خونده و منی که چشمام قلب قلبی شد 😍 متن آهنگ یار وفادار از عیسی سلیمیان : ای یاروم ای یار تا کی کنم زار از بس تو خوبی یار وفادار یار وفادار ای یاروم ای یار تا کی کنم زار از بس تو خوبی یار وفادار یار وفادار روز که هم دیدیم ز دنیا دل بریدیم از بس تو خوبی تو شدی زندگی تو شدی زندگیم ای یاروم ای یار تا کی کنم زار از بس تو خوبی یار وفادار یار وفادار عشقم و جونم و روحم و عمرم یار وفادار عشقم و جونم و روحم و عمرم یار وفادار یالاه یار وفادار جونم یار وفادار عزیزم تنگ غروب بی قرار یار وفادار ...
19 ارديبهشت 1401

تولد 11 سالگی

عشقممممم الان که دارم مینویسم یک روز مونده تا تولدت . خب امسال تصمیم بر این شد که بریم برای عکاسی فضای باز طبق روال سال های قبل به عکاسی اقای محمد بحرینی که عکس های 8 سالگی هم ازت گرفتن . 9 و 10 سالگی بخاطر کرونا و ترس از مبتلا شدن نرفتیم عکاسی و امسال خدارشکر چون اوضاع بهتره قرار شد ببریمت . اماااااا خب فردا که روز تولدت هست دوشنبه هست و خب کلاس موسیقی داری .قرار بر این شد که روز 30 فروردین یعنی فردای تولدت بریم کافه دلفین . به همراه همین 3 نفر دوستانی که توی مدرسه باهم دوست صمیمی هستین و ما مامان ها هم با هم دوستیم . به همراه طناز اسپوتین و مامانش ،مانیا بهرمان و مامانش ، فاطمه انصاری  و مامانش و من و شما ......چون ماه رمضان هست سا...
28 فروردين 1401

بهار 1401

قشنگم درسته الان 24 اسفنده اما چون مهمون های نوروزیمون اومدن توی پست بهار میزارم عکس هارو ... ناهید جون و بابا سعید و مامان پوری 17 اسفند اومدن پیشمون خاله زهره و غرل جان هم دو رور اومدن و امروز برگشتن 21 اسفند تولد دایی حامد بود و کیک گرفتیم و سوپرایزش کردیم چند روزی هم که گذشته خداروشکر همه اش به گشتن و خندیدن بوده . بعد از مدت ها واقعا لبمون خندید تازه نوشت 3 فروردین خب عشقم 26 اسفند تولد من بود و خداروشکر امسالم کنار عزیزامون شمع هام و فوت کردم حال و هوای خیابونا...
24 اسفند 1400

زمستان 1400

جان دلم شروع زمستون با اجرای باباشی مصادف شده بود البته یه شب قبل از اجرای باباشی هم رفتیم کافه سعادت و خیام خونی گوش کردیم و حسابی خوش گذروندیم فرداش یعنی 3 دی هم اجرای باباشی بود وکلی خوش گذشت واقعا بعد از دو سال کم کم داریم به زندگی سابق برمیگردیم من و شما و فاطمه گلی اخرای اجرا انقدر سرد بود بردمت زیر شنلم تا سردت نشه و قسمت شیرین اجرا گل هایی هست که میشه مال من دورت بگردم که توی همه کارا کمکم میکنی بعد از مدت ها بارونخوبی اومد هر چند که خسارت زد بهمون و پمپ ابمون نیم سوز شد و ایفون هم سوخت...
10 دی 1400