سوپرايز عمو مرتضي و خاله فائزه
عمو مرتضي ( پسر عموي بابايي ) و خاله فائزه ( خانوم عمو مرتضي ) ديشب گفتن ميخوان بيان خونمون شب نشيني . از طرفي ديشب شب سالگرد عروسي من و بابايي بود . اومدن و حسابي قافل گيرمون كردن برامون كيك گرفته بودن با فشفشه و شمع و يه دون شمع چرخان موزيكال . و يه استخر توپ و جليقه نجات هم براي شما آوردن . خيلي قافل گير شديم و خوشحال اصلاً انتظارش و نداشتيم . من قبلاً ها و الان كه خيلي بيشتر خيلي به عمو رضا ( باباي عمو مرتضي و خانوادشون زحمت دادم و ميدم چون خونشون تقريباً نزديكه خونمونه با ملودي زياد ميريم اونجا . خلاصه كه خيلي خوشحالمون كردن . دستتون درد نكنه . انشا الله چند ماه ديگه عروسيشون جبران كنيم و قراره عروسيشون هم توي تالار بابايي باشه . اينم چ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
13:45
ملودي متولد فروردينه ( افراد مشهور متولد ماه فروردين )
فريدون جنيدي ( شاهنامه پژوه و نويسنده ايراني ) بني صدر ( رييس جمهور پيشين ايران ) علي دايي ( بازيكن فوتبال ) زلمي خليلزاد ( نماينده دولت بوش در سازمان ملل با تبار افغانستاني ) محمد علي فردين ( بازيگر ايراني ) هايده ( خواننده ايراني ) مجيد مجيدي ( كارگردان ايراني ) محمد علي كشاورز ( بازيگر ايراني ) خسرو شكيبايي ( بازيگر ايراني ) ژاله علو ( بازيگر ايراني ) چارلي چاپلين ( هنرپيشيه انگليسي ) بيتا فرحي ( بازيگر ايراني ) پوران درخشنده ( كارگردان ايراني ) عليرضا افتخاري ( خواننده ايراني ) رخشان بني اعتماد ( كارگردان ايراني ) مارلون براندو ( بازيگر آمريكايي ) بيسمارك ( صدر اعظم آلمان ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
11:44
اسم ملودي به زبان هاي مختلف
اسم ملودي به زبان چيني 291 ملودي سليميان به صورت ابجد ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
10:26
اسم ملودي به زبان هاي مختلف
اسم ملودي به صورت باركد اسم ملودي به زبان هيروگليف مصري rin ku ta mo te ki اسم ملودي به زبان ژاپني اسم ملودي به زبان ديتا ماتريكس ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
13:49
تجربه ملودي و بابايي
الهي دورت بگردم ديشب تا ساعت 4 از درد لثه هات خوابت نميبرد و گريه ميكردي از شدت خواب و گريه چشمات بسته بسته بود اما نميتونستي بخوابي جيگرم برات كباب بود . صبح كه ميخواستم بيام سر كار ديدم تازه خوابت برده و راحت خوابيدي دلم نيومد بيدارت كنم به بابايي گفتم وقتي ملودي بيدار شد بيارش اونم گفت باشه . خلاصه ساعت 10:30 بابا و شما سوار ماشين شدين و نشسته بودي روي پاي بابا و رانندگي ميكردين دو تايي و بابايي براي اينكه مراقبت باشه راه 10 دقيقه اي رو 20 دقيقه اومد . اولين بار بود با بابا تنها و بدون من بيرون ميرفتي . آفرين جيگر مامان كه دختر خوبي بودي الانم چون بغلمي انگشت شصتم و گرفتي و دستم و ميكشي چون نميزارم به كيبورد دست بزني نق نق ميكني . ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
12:00
باورم نميشه 2 سال گذشت
امروز سال از ازدواج من و بابايي ميگذره . 2 سال پيش بود كه زندگي شيرينمون و شروع كرديم و واقعاً روز به روز هم شيرين تر شد. و با اومدن شما نور علا نور . ديشب به بابايي گفتم 2 سال پيش فكر ميكرديم كه الان دخترمون نزديك ماهش باشه ؟ گفت نه . واقعاً از خدا ممنونم كه شما 2 تا فرشته رو به من داده هم تو هم بابايي رو خيلي دوست دارم و تمام تلاشم رو ميكنم كه واسه بابايي همسري خوب و واسه شما مادري خوب باشم اميدوارم كه بتونم . و اميدوارم كه واقعاً به پاي هم پير بشيم و بزرگ شدن شما و ازدواج و تحصيل و خلاصه تمامي دوران زندگيت و ببينيم . ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
10:25
یه مزه جدید
عزیز دلم امروز یعنی در 194 روزگی برای اولین بار بهت رطب دادم البته پوست روش رو گرفتم و خوردی . آخه مامان ناهید داشت میخورد و شما هم نگاهش میکردی و دهنت و بازو بسته میکردی منم دلم سوخت گفتم یه ذره بدم بهش اما این قده خوشت اومد که یه رطب رو خوردی . نوش جونت . کلاً دیگه مطمئن شدم طعم شیرین و دوست داری اما چیزی یکم هم ترش باشه لب نمیزنی .
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
23:32
5/8/88
عزیز مامان دقیقاً این تاریخ بود یعنی دو سال پیش . مراسم عقد من و بابایی . من و بابایی تاریخ 12/11/83 توی خارگ باهم آشنا شدیم . تاریخ 29/10/84 اومدن خواستگاری و مراسم آوردن نشون . تاریخ 1/4/85 بله بروونمون بود البته بدون حضور بابایی درست وقتی بود که بابایی دبی کار میکرد .تاریخ 31/6/85 جشن نامزدیمون بود که خودش یه پا عروسی بود . و این نامزدی ادامه داشت تا تاریخ 5/8/88 که عقد کردیم و 6/8/88 حنابندون و 7/8/88 که شب تولد امام رضا بود جشن عروسیمون و گرفتیم . با این که شب عروسیمون 3 درجه تب داشتم و مریض بودم اما خیلی خوش گذشت . آخی دلم تنگ شد واسه اون روزا .
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
10:24