موبايل مامان بيچاره
امان از دست بچه ها وقتي پيله ميكنن به چيزي تا خرابش نكن دست بر نميدارن . من بيچاره ديشب هر كاري ميكردم با گوشي اسباب بازي خودش بازي كنه راضي نميشد و فقط موبايل منو ميخواست . آهنگ ملودي رو براش گذاشته بودم و گوشي رو گرفته بود دستش . اين قده خورد گوشي رو، تا آخرش يهو موبايل خر خر كرد و خاموش شد . و تا الان كه تقريباً 14 ساعت از اون زمان ميگذره گوشي بيچاره روشن نشده و تشريف بردن تعميرگاه . توي اين هفته اين دومين باره كه گوشي منو خراب ميكنه . اون دفعه هم قسمت اسپيكر موبايل رو اينقده ليس زده بود ، ( انگار بستني ليس ميزد ) كه رفته بود روي حالت هندزفري و من هم نميدونستم هندزفريم كجاست ، آخرش مجبور شدم گوشي و بزارم جلو بخاري تا خشك بشه . منم...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
11:17
باز م تغيير فقط به خاطر ملودي
عزيزم الان چند روزه كه ديگه استخر بادي كه برات توي شركت گذاشته بودم واسه ات كوچيك شده بود و حسابي توي فكر بودم كه چكار كنم . از توي استخر همه اش نيم تنه بالات و مينداختي بيرون و دستت و ميكشيدي زمين . مجبور بودم روزي هزار بار دستت و بشورم خلاصه حسابي هم من كلافه شده بودم هم شما . اين شد كه امروز برات يه فكر تازه كردم و يه جاي گرم و نرم درست كردم . 3 تا حصير انداختم زير فرش و فرش كوچيكي انداختم وسطش كه لا اقل اگه خواستي دمر شي جا داشته باشي . البته اين فرش داستان داره . زماني كه من دنيا اومدم مامان بزرگم اين فرش و كادو تولد آورده برام . پس اين فرشه 25 سال پيش اومد واسه من و حالا مال شما شده البته دست ناهيد جون درد نكنه كه گفت فرش قرمزه رو ببر ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
9:27
عكس ملودي بلااااااااااااااااااااااااا
ملودي در حال تلاش براي ايستادن
ملودي و يك روز آفتابي
لباس علي اصغر
عزيز دلم روز تاسوعا و عاشورا چون تهران بوديم نشد كه لباس بپوشونم بهت و ببرمت حسينيه پدر بزرگ باباشي . اما انشا الله 28 صفر كه مراسم عذاداري دارن ميبرمت و توي گهواره علي اصغر ميزارمت و پارچه سبزي رو كه وقتي حامله بودم نذرت كردم ميبريم اونجا . ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
10:15
مامان از خودش هنر نشون ميده
هيس سسسسسسسسسسس ملودي لالا كرده
الهي فدات بشم از بس ديشب بد خوابيدي و ناله كردي از درد لثه هات امروز خسته اي ببين در چه حالي خوابت برده . خيلي وقت بود ديگه سرت و روي شونم نميذاشتي تا بخوابي ياد كوچولويي هات افتادم . ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
12:21
پیشرفتتتتتتتتتتتتتتت
از 90/10/9 شروع کردی به تلاش برای حرف زدن بابا رو میگی امروز یعنی 90/10/10 کاملاً درست میگی این کلمه رو و کلمه دد رو هم دست و پا شکسته میگی کلی ذوق کردم . و لثه هات هم خیلی سفید شده فکر کنم در چند روز آینده مرواریدت بیرون بیاد . دوست دارم مامانم .
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
21:36