ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 9 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

ملودی کجا رفته ؟ د د

پنجشنبه شب وقتی که مامان ناهید و بابا سعید رفتن مامانی دلش خیلی گرفته بود به خاطر همین گفتیم پاشیم بساط شام و ببریم بیرون چون هوا هم اون شب خیلی عالی بود . خلاصه من و ملودی و باباش اومدیم دنبال دایی حامد و اونم بردیم و رفتیم ساحلی . علت اینکه این مطلب و دیر نوشتم این بود که عکساش توی دوربین دایی حامد بود و همین الان دستم رسید . و این اولین پیک نیکی بود که رفتی جیگر مامان در ٢٠٠ روزگی .
15 آذر 1390

اولین باروون

    امروز تاریخ 10/8/90 جیگر مامان اولین باروون زندگیش و دید هر چند خیلی کم بود اما خب اولین تجربه بود و خیلی با تعجب نگاه میکرد با مامان ناهید و من رفته بودیم قدم بزنیم که نم نم باروون اومد و زیر سقف انتقال خون واستادیم تا خیس نشیم . فسقلی ما هم هر بار میریم بیرون خوابش میبره .   قربون اون موهات برم به قول باباشی  افتاده توی ظرف شکلات موهاش شکلات چسبیده ...
15 آذر 1390

سوپرايز عمو مرتضي و خاله فائزه

عمو مرتضي ( پسر عموي بابايي ) و خاله فائزه ( خانوم عمو مرتضي ) ديشب گفتن ميخوان بيان خونمون شب نشيني . از طرفي ديشب شب سالگرد عروسي من و بابايي بود . اومدن و حسابي قافل گيرمون كردن برامون كيك گرفته بودن با فشفشه و شمع و يه دون شمع چرخان موزيكال . و يه استخر توپ و جليقه نجات هم براي شما آوردن . خيلي قافل گير شديم و خوشحال اصلاً انتظارش و نداشتيم . من قبلاً ها و الان كه خيلي بيشتر خيلي به عمو رضا ( باباي عمو مرتضي و خانوادشون زحمت دادم و ميدم چون خونشون تقريباً نزديكه خونمونه با ملودي زياد ميريم اونجا . خلاصه كه خيلي خوشحالمون كردن . دستتون درد نكنه . انشا الله چند ماه ديگه عروسيشون جبران كنيم و قراره عروسيشون هم توي تالار بابايي باشه . اينم چ...
15 آذر 1390

روروئك مبارك

ديروز رفتيم و روروئك برات گرفتم . به قول بابا ماشين نو مبارك عسل خانوم . البته فعلاً فقط دنده عقب توش ميري و بلد نيستي رو به جلو حركت كني و همين باعث ميشه كلافه بشي . چون ديشب بهت ميگفتم بيا پيشم دوست داشتي بياي اما اون طوري كه پاهات و حركت ميدادي فقط دور تر ميشدي . در ضمن بازم خونمون تغيير دكور پيدا كرد ميز بين مبل ها رو مجبور شدم بزارم كنار كلاً كه ميدون چرخيدنت باز باشه و راحت اين طرف و اون طرف بري . خيلي خاطرت عزيزه چون مامان روي چيدمان خونه خيلي حساسه و اگه مثلاً قبلاً ها ميز يه سانت اين طرف يا اونطرف ميشد كلي ناراحت ميشدم و حرص ميخوردم اما چيكار ميشه كرد يه دونه ملودي كه بيشتر نداريم خب حالا اينم عكس ماشين نو   ...
15 آذر 1390