ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 2 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

اخرین پست توی خونه قدیمی

1394/2/9 18:55
1,015 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزه مامان این اخرین پستیه که توی این خونه برات میزارم به امید خدا فردا بعد از ظهر این وقتا داریم اثاث کشی میکنیم . عکس هایی هم ازت دارم که به علت جمع کردن کابل دوربین نمیتونم بزارم انشا الله اونجا که مستقر شدیم حتما میزارمشون . چند روزیه که مهد نمیری نمیدونم چه اتفاقی افتاده برات اونجا که حتی از درش هم رد میشیم اشک میریزی . این روزا هم خب جمع کردن با شما خیلی خیلی سخت بود و کلی خوشحال بودم که میری مهد و وقتایی که نیستی میتونم به کارام برسم اما خب نرفتی .اینروزا خیلی بلبل زبون شدی و تقریبا تا هر چیزی و بشنوی تکرار میکنی با اینکه دیر به حرف افتادی ، اما همه کلماتت کامل و با حروف درسته و همه متوجه میشن چی میگی که خودش خیلی منو خوشحال میکنه. برای ورودت به چهار سالگی هم وقت بهداشت داشتی که به علت گرفتاری من و نبودن اون خاله ایی که توی بهداشت همیشه کارات و انجام میده با تاخیر دیروز یعنی 8 اردیبهشت رفتیم . وزنت شده بود 17 کیلو و قدت هم 104 سانتیمتر . هزار ماشا الله به گل دخملم که خانوم شده و بزرگ شده . دوست دارم یدونه مامان

قلبت را آرام کن..
یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت…
نگاه کن به اطرافت…
به خوشبختى هایت…
به کسانی که میدانی دوستت دارند…
به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…
گاهی یک جای دنج انتخاب کن…
گاهی یک جای شلوغ…
آرامش را در هر دو پیدا کن…
هم درکنار شلوغی آدم ها…
هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها…
دلمشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…
باران را بی چتر بشناس…
خوشحالی را فریاد بزن…
و بدان که تو" بهترینى"

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نازار
13 اردیبهشت 94 8:55
ای جانم به این دختر ناز هزار ماشالله گل دخترم .... هنوزم بوس نمیده به کسی ... برا مهد باهاش سر فرصت حرف بزن .. احتمالا یا مربی یا بچهها برخوردی کردن کهناراحت شده .. بهتره با خوده ملودی صحبت کنی و این ناراحتیشو برطرف کنی ... خونه جدید مبارکککککککککککککککککککککک و همچنان اسباب کشی خر است
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
الان شده پنجاه پنجاه بوس میده اما نه خیلی . اره مطمئنا اتفاقی افتاده که ناراحته . متاسفانه خودم هم با مدیرش یه برخورد نسبتا بد داشتم حدود دو روز قبلش که واقعا ازشون توقع همچین کاری رو نداشتم . حالا یه سفر میخوام برم بعدش یه جای دیگه ثبت نامش میکنم.
مامان نازار
14 اردیبهشت 94 7:12
سلام خاله جون ... الهی اره شاید درست تر باشه مهدشو عوض کنی .. وقتی بین دو نفر کنتاکت به وجچود میاد به هر دلیلی یه جوری جو سنگین می شه ... ان شالله سفر بی خطر و خوش بگذره
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
نه خانومی من از برخورد غیر حرفه ایشون خیلی ناراحت شدم البته اونجا هخیچ نگفتم چون من بر عکس اون با کار بیرون و دنیای حرفه ای آشنایی دارم چون از بچگی توی بازار کار بودم . تموم حرفام و در قالب یه نامه براش نوشتم و دادم دستش خودش هم شرمنده شد از کارش . و اونجا من قضیه رو تموم کردم اما حتما ایشون توی دل بچه در آورده ناراحتیش رو . متاسفانه ما خانوما فقط بلدیم از روی احساس کار کنیم و عقل و منطق و گذاشتیم توی کمد خونمون
مامان قند عسلا♥♥
14 اردیبهشت 94 12:16
ان شاالله به سلامتی کاش پیشت بودم لا اقل کمکت میکردم
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
مرسی عزیزم .
مامان یاسمین زهرا
21 اردیبهشت 94 16:17
lhahhggi fi lg,nd il rna fgkni il ,cka o,fi h,kntui hg;d ld'd 4 ;dg, hc dhsd ;ljvi Ttrx d; ;dg, ,cka ;ljvi ,gd rna fgknjvi lhahhggi fvh ildk ahdn j\gda \dnh kdsjالان سه ساعت دارم مینویسم برات حالا که اومدم ارسال کنم این شکلی شدم
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
خخخخخخخخخخخخخخ باید بشینم ترجمه اش کنم
مامان یاسمین زهرا
21 اردیبهشت 94 16:18
خلاصه متن قبل:یاسمین یک کیلو از ملودی وزنش بیشتره ولی قدش کوتاهتره برا همین شاید خیلی تپلیتر به نظر میاد ،اوندفعه گفتی چهار کیلو از ملودی وزنش بیشتره چشمام چهار تا شد
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
پاسخ
اخه ملودی یهویی وزنش رفت بالا گارسال 13 کیلوش بود امسال ماشا الله جهشی خونده