پایان 44ماهگی.................... ورود به 45 ماهگی
عشقم همچین روزی در چنین ساعتی من توی اتاق عمل بودم و شما دنیا اومدی
ورودت به
مبارک
تو من را بهتر می شناسی
وقتی لبخند می زنم
یعنی دریاچه ای آرام در صبح ام
یعنـــــی
آنقدر دوستت دارم
که هیچ سنگریزه ای
خوشبختی ام را به هم نمی زند !
پی نوشت :
همین الان مامان پوری ( مامان بزرگم ) زنگ زد و خبر بارداری خاله مینا (دختر داییم ) دوست همیشگی و مهربون که همیشه هم به وبت سر میزنه رو داد . مینا جونم امیدوارم خیلی زود و خیلی راحت نینی نانازت و بغل کنی و منم خاله بشم . به فال نیک میگیرم که خدا در همچین تاریخی دوتا اتفاق خوب برام ایجاد کرد یکی تولد شما و بعدی هم این خبر خیلی عالی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی