ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 2 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

عیدانه

1392/12/9 2:10
753 بازدید
اشتراک گذاری

عمره مامان چون 28 اسفند من و شما راهی تهران هستیم گفتم ممکنه دیگه نبینم همه خواهر برادر های باباشی رو یکجا برای همین گفتم بهتره عیدی بچه ها رو زودتر بهشون بدم برای همین امروز عصر باهم رفتیم بازار و خرید کردیم و از اونجا هم رفتیم دنبال عمه روشنک و بعد رفتیم خونه بابا اسماعیل . برای سروش و سیاوش دوتا جلیقه نجات گرفتیم که هوا خوب میشه برن دریا . برای فاطمه هم دمپایی روفرشی گرفتیم  و برای نینی تو راهی عمه روشنک هم که احتمال زیاد دخمله یه دشک و بالش کفشدوزکی گرفتیم انشا الله به خوشی استفاده کنن .

 

 

کادو سروش و سیاوش یه دونه زرد و یه دونه نارنجی

 

 

کادو فاطمه جون

 

 

اینم اولین عیدی پاستیل کوچولوی عمه روشنک

 

دخمله منم که محاله بره بازار و بادکنک نخره . اینجا هم داشت از خودش خلاقیت نشون میداد فندقک خوشمزه مامان .

 

 

اینجا هم کفش روفرشی های فاطمه رو پوشیده بود فسقلی . اصلا هم براش بزرگ نیستش !!!!!

 

 

فدات بشم من خوشگله من . فردا صبح هم من و شما با عمه روشنک و عمو علی شوهر عمه روشنک قرار شد بریم گناوه . مطمئنم کلی بهمون خوش میگذره .هورا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)