ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

برگشتنمون از تهران

1392/3/26 11:13
1,392 بازدید
اشتراک گذاری

22 خرداد ساعت 6 صبح از تهران حركت كرديم . خدا رو شكر اول راه يه دو ساعتي خوابيدي و كلا بچه خوبي بودي با اينكه از تهران يكسره اومديم تا بوشهر اصلا اذيت نكردي و خيلي  خيلي دختر خوبي بودي فدات بشم الهي . ناهار و سميرم خورديم و يكم استراحت كرديم و نزديكاي ياسوج بود كه به علت پنچري يه بيست دقيقه اي لب جاده مونديم و مجبور بوديم پياده بشيم كه زير آفتاب پوستمون كنده شد اما ما بقي سفر عالي بود . بازم كنار تخته واستاديم و بستني خوشمزه خورديم و ساعت 10 شب بود كه رسيديم خونه و من و شما مستقيم  رفتيم توي حموم و كلي آب بازي كردي و رو حيه ات عوض شد . و بعدش شما خوابيدي و منم مشغول جمع كردن ساك ها شدم و اون شب از خستگي نفهميدم كه كي خوابم برد و خدا رو شكر ميكردم كه فرداش تعطيلم و ميتونم بخوابم و از اين خوشحال بودم كه بابا سعيد داره مياد چند روز پيشمون . عكساي برگشتنمون زياد نيست اما همين چند تا رو هم ميزارم تا به يادگار بمونه .

عكساي بالا موقع ناهار هست داري نگاه بابا ميكني 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)