ماهيييييييييي

ديروز به خاطر تمديد بيمه نامه هاي ماشين مجبور شديم بريم نمايندگي . واي كه چقدر سخته هر جا و براي هر كاري بايد شما هم باهام باشي . بعد بري اونجا و كلي سوال تخصصي ازت بپرسن كه ندوني آخه من كپي بيمه هاي قبل و دادم بهشون . همچين برخورد ميكنن كه انگار من مسول صدور بيمه هستم و بايد در مورد صدور بيمه اطلاعات داشته باشم . خلاصه اون بين هم شما از سر و كولم ميرفتي بالا . نكرده بودن كولرم روشن كنن . خلاصه تصور كنين كه چه اوضاعي بود . فقط خداروشكر كه آكواريوم داشتن و شما جلبش شدي يه خورده . البته كلي خراب كاري هم داشتي كه دست كردي توي خاك گلدون و همه جا رو پر خاك كردي و من بيچاره بايد جمع ميكردم . خلاصه جونم براتون بگه آخرشم ديدم طرف داره خيلي فس فس ميكنه ترجيح دادم يه روز جريمه بخورم اما مكان و ترك كنم و امروز مدارك و بدم تا باباشي بره دنبال كاراش . خاله ها مامانم دروغ ميگه ببينين چقده عاقلم . 

پرچم هاي روي ميز و ميكشيدي . هزار بار پات گير كرد به سيماي جلو پات و افتادي . برگ ها رو پر پر ميكردي . منم انگشت به دهن مونده بودم خدايا اين ملوديه منهههههههه؟! بله خودش بود حسابي سنگ تموم گذاشته بود .

آخه واقعا باورش برام سخته تو خيلي آرومي اين كارا چي بود كه ميكردي خودمم موندم والا. اينا هم ماله همين الانه كه آروم نشستي بازي ميكني و مطالعه ميكني .