ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

اين روزهاي ملودي ..............

1391/6/27 8:04
783 بازدید
اشتراک گذاری

عزيزه مامان هر بار كه يه كار جديد ياد ميگيري با خودم ميگم الان ديگه اوج شيرين بودن ملوديه . اما با انجام كار بعدي فكر ميكنم نه اين شيرين تره . ديروز به اين تيجه رسيدم كه كلا مزه عسل و آبنبات ميدي . بزنم به تخته خيلي بزرگ شدي واسه خودت . ديگه نه تنها راه ميري بلكه بدو بدو ميكني . ديروز دايي حامد شاخ در آورده بود گفت تا من نبودم چقدر پيشرفت كرده . وقتي من كلمات و به صورت كشيده وجز به جز ميگم تا شما هم اگه خدا بخواد ياد بگيري قشنگ نگاهت به دهنه منه . ياد گرفته بودي ميگفتي اييييييي يا . بابا عيسي ميگفت يعني مي خواد بگه عيسي مژه اما من گفتم نه داره ميگه اياكنعبد و و اياكنستعين نیشخند اونم ميگفت اي بدجنس حسود . پريشب ميگفتم ايييييييييييي سسسسسسسس اااااااااااااااااا . اون موقع جواب نميدادي . اما ديشب راه ميرفتي و ميگفتي عيسسسسسسسسسس ( مثل هيس بخودنيد البته كشيده ) بابا جونت هم ذوق كه ديدي راست ميگفتم . گفتم بنده خدا خودم يادش دادم كه بگه . مي تونم بگم تقريبا چهار دست و پا رفتن و فراموش كردي . شبا ديگه وقتي ميخواي بري توي اتاق تا بخوابي دستت و ميگيرم و كنارم راه ميري و نميدوني چقدر لذت ميبرم كه دخترم اينقده خانوم شده كه داره كنارم راه مياد . خدا رو شكر بعد از مريضي دوباره اشتهات خوب شده و عاشق چلو جوجه كباب با گوجه هستي . ديگه بدون مامان هم پيش باباشي ميموني و اذيت هم نميكني . كار جالب ديگه ات اينه كه وقتي را ميري خودت و روي نوك پاهات بلند ميكني و دوتا دستت هم ميبري پشتت و راه ميري . دايي حامد هم ميگه كپي پنگوئن راه ميره خخخخخخخ . عاشق صداي پاهات روي سراميكم . وقتي كه قدم بر ميداري اون فاصله اي كه بين پات و زمينه بر اثر برخورد با هم يه صداي خوشگلي ميده كه نگو . معني هر چيزي كه ميگم و ميدوني . اينو بده ، به اون دست نزن ، اين كار و بكن ، اون كارو نكن و كلا همه رو . بچه قانعي هستي . مثلا اون روز در كابينت ظرف هاي پلاستيكي رو باز كردي و فقط يه سبد كوچولو برداشتي و درش و بستي و حدود نيم ساعت بازي كردي باهاش و دوباره بردي گذاشتي سر جاش و در و بستي . حالا خيلي از ني ني ها رو ديدم تا كل كابينت و خالي نكنن و بعدم همه رو همون وسط ول نكنن خيالشون راحت نميشه . اما كلا مرتبي . دوست داري من يا هر كي ديگه بشينيم روي زمين و بري پشتمون و هي بياي دالي موشه كني . يا از هر سوراخ باريك خودت و رد كني اگه تنگ هم باشه ميري اون لا گير ميكني اما جيكت در نمياد . خلاصه خيلي شيرينه كارات و همه اش دلم ميخواد بخورمت . آها يادم رفت بگم كه ديروز همه اش توي حموم توي لگن ايستادي و هر كار ميكردم نمي نشستي . به باباشي گفتم بايد براش دمپايي كوچولو بخريم دخملمون ديگه خيلي بزرگ شده . كاره بعدي اينه كه تا موبايل دستمون ميبيني هي ميري پشتش و ميخندي تا عكس بگيريم ازت . جرات نداريم گوشي دستمون بگيريم از دست اين دخمله خود شيفته . عاشقتم نفسه مامان . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)