lمامان ناهید و باباسعید رفتن
هیچ چی ندارم که بگم فقط میگم رفتن و خیلی تنها شدم . من موندم و یه دنیا خاطرات از جاهایی که با مامان ناهید و باباسعید رفتم وقتایی که بابا عیسی نبود و سر کار بود. هر جایی بوشون و میده . امیدوارم خدا بهم طاقت بده که تحمل کنم . فقط دل خوشیم اینه که بهشون خوش میگذره و یکم استراحت میکنن و به خودشون میرسن .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی