ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

بابا عیسی می نویسد

1390/4/19 13:21
911 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر خوشگلم . هرچی سعی کردم و هر چی فکر کردم که چی بنویسم کلمه جالبی به ذهنم نرسید اما فکر کنم این شع همه احساسم و به تو بیان میکنه . و ازت ممنونم که با اومدنت زندگی من و مامانی و رنگ و بوی تازه ای دادی .

تقدیم به دردانه بابا :

برات قصه میگم تا که بخوابی

دیگه اشکی نریز نکن بیتابی

میگم حکایت بره و گرگه

برات میگم که دنیا چه بزرگه

بخواب ای کودک من گریه بسه

از اشکای تو این قلبم شکسته

نذار مروارید چشمات حروم شه

لالایی می خونم تا شب تموم شه

لالایی کن لالایی کن لالایی

تویی که پاکترین خلق خدایی

لالایی کن گل ناز قشنگمملوس کوچیک مست و ملنگم

لالایی کن بخواب بابا بیداره

گل بوسه روی دستات میکاره 

لالایی کن بخواب ای نور چشما

با تو رنگ خوشی میگیره دنیا

تا خواب ببینه شاهزاده قصه

به روی اسب بالداری نشسته

تو را میبره رو ابرای آبی

تا رو ابرا به آرومی بخوابی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)