اولين شب يلدا

گذشت پاييز آمد فصل سرما 

سرآغازش شب زيباي يلدا

چه شب هاي درازي دارد اين فصل 

يقين زلف سياه گيسوي يلدا

در اين فصل زمستان يكدلي به 

محبت ، دوستي ، سيماي يلدا

شب يلدا عجب نيكو فتاده

به ماه دي كه آيد بوي يلدا

در ايام گذشته كرسي عشق

بپا بود از شب والاي يلدا

به روي كرسي و سيني فراوان

عيان بود از صفا صد خوي يلدا

لحاف و منقل و آتش به خانه

نشسته دور هم ، همسوي يلدا

زبرف و داستان راه مانده

سخن ها رفته از سرماي يلدا

ز سنجد ، آش و كشك و قصه گفتن

بسي درياي قصه پاي يلدا

ز نو رسمي به پا از بهر فردا

صفا و خرمي فرداي يلدا

مبارك باد فصل برف و باران 

به يمن نعمت ديماي يلدا

مقدم شكر ايزد كن به عالم 

ز حاصل پر ثمر داراي يلدا

سلام اي فصل سرد و برف و باران 

خوش آمد گويمت فصل زمستان

اگرچه زحمتي را نيز داري

ولكن رحمت آري باغ و بستان

عزيز دلم پارسال اين وقتا توي دل مامان بودي اما امسال درست 8 ماه و 2 روزته . و اين اولين شب يلدايي هست كه رسماً حضور داري هر چند امسال تنها هستيم اما اشكال نداره تدارك ميبينم واسه شب از سر كار كه برگشتيم .بابا هم قرار شده ديگه عصر و شب پيشمون باشه و جايي نره .احتمال داره بابا سعيد هم بياد پيشمون اگه پروازش تاخير نداشته باشه .عكس ميگيرم حتماً و برات ميزارم . شب يلدات مبارك عزيزه دلم . 

ملودي و بابا

ملودي و مامان

ملودي و بابا سعيد