ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

ورود به شش ماهگي

1390/6/29 9:33
932 بازدید
اشتراک گذاری

هورا عزيز مامان ساعت 11 صبح امروز 5 ماهت هم تموم ميشه كلي خانووم شدي واسه خودت . يادمه 5 ماه پيش اين وقتا مامان واسه اش سرم وصل كرده بودن 

گككiigp,mm,دنل7ئدن غ ئد76لط زبرف6د  دذ         ذ   ا 7زببففغند67نع( در ضمن چون الان بغل مني تاكيد داري كه دست بزني به كيبورد اينم محصول دست شماست .)

الان هم بنده نيم ساعت با شما در گيرم كه بزاري دو تا كلمه بنويسم از صبح ساعت 6:20 بيدار شدي نذاشتي نه من بخوابم خودت هم غرغر ميكني الان هم بغله مني و با دهن باز داري چرت ميزني .

اينم يه شعر براي تولدت عزيز مامان

بازم شادي و بوسه ، گلهاي سرخ و ميخك

ميگن كهنه نميشه تولد مبارك

تو اين روز طلائي ، تو اومدي به دنيا

وجود پاكت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقويم ها نوشتيم تو اين روز

از آسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا

يه كيك خيلي خوش طعم ، با چند تا شمع روشن

يكي به نيت تو يكي از طرف من

الهي كه هزار سال همين جشن و بگيريم 

به خاطر وجودت به افتخار بودن

تو اين روز پر از عشق تو با خنده شكفتي

با يه گريه ساده به دنيا بله گفتي

ببين تو آسمونا پراز نور و پرنده است

تو قلب ها پر عشقه ، رو لب ها پر خنده است

تا تو هستي و چشمات بهونه است واسه خوندن

همين شعر و ترانه تو دنياي ما زنده است

واسه تولد تو بايد دنيا رو آورد

ستاره رو سرت ريخت ، تو رو تا آسمون برد

تولدت عزيزم پر از ستاره باروون

پر از بادكنك و شوق ، پر از آينه و شمعدون

الهي كه هميشه واسه تبريك امروز

بياد يه عالم عاشق ، بياد هزار تا مهمون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)