ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

89/6/14

1390/6/15 23:10
1,860 بازدید
اشتراک گذاری

خوشگل مامان درست پارسال در چنين روزي بود كه مامان فهميد شما توي شكمش هستي . بابا عيسي 2 روز بود رفته بود روسيه و نبود . مامان شوخي شوخي يه دونه بيبي چك گذاشت و ديد كه خطش كمرنگ شد. دوباره گذاشت بازم همون طور شد . گفت عصر برم آزمايش بدم خيالم راحت بشه . بدون اينكه به كسي بگه رفت آزمايشگاه و آزمايش خون داد. گفتن جوابش 1 ساعته آماه ميشه .مامان همون جا منتظر موند و جواب و گرفت و مستقيم رفت پيش دكتر كه پسر عموي بابا هستش . دكتر گفت بله جواب مثبت هست . حس خيلي غريبي بود . نميدونستم خوشحالم يا ميترسيدم آخه با مادر شدن مسئوليتم دو چندان ميشد . به عمو بهناد گفتم فعلاً شما به كسي نگو تا خودم بگم .از اونجا كه اومدم بيرون زنگ زدم به بابا عيسي و گفتم ميدونستي بابا شدي ؟ گفت شوخي ميكني ؟ گفتم نه به خدا . فقط ميخنديد با صداي بلند . همون شب همه كل جشنواره رو شيريني داده بود . اومدم خونه بابا سعيد اينا . هنوز لباس هامو در نياورده بودم كه مامان ناهيد توي آشپزخونه بود . تازه از خريد اومده بود داشت اون ها رو سر جاهاشون ميچيد . گفتم مامان يه چي بگم دعوام نميكني ؟ گفت چي شده ؟ گفتم ني ني دارم . شكه شد . آخه 10 ماه بود كه عروسي كرده بوديم . البته 5 سال هم دوست و نامزد بوديم . خلاصه مامان ناهيد يه چي گفت كه حالا بماند . ناراحتبعد به بابا گفت . بابا خيلي خوشحال شد و پيشونيم و بوسيد . حامد هم كه ديگه نميدونست چه كار كنه از خوشحالي . اينم برگ آزمايش 

بعد دكتر برام سونو نوشت كه مطمئن بشه بيشتر آخه سن بارداري خيلي كم بود . فردا با مامان ناهيد رفتيم دكتر . زن عمو سهيلا هم منشي دكتر ناصحي هست و ناخواسته فهميد و كلي ذوق كرد آخه من زن عمو شده بودم اما شوهرش عمو نشده بود و خودش هم زن عمو تا اون روز. اينم سونو كه معرفيمون كرد به دكتر فريال نصيري . همون دكتري كه دنيات آورد . 

 

ما هم جواب و برديم پيش فريال نصيري همون روز و برامون تشكيل پرونده داد . خلاصه وقتي فهميديم شما 5 هفته و 3 روزت بود و فقط 7 ميليمتر بودي . عاشقتم مامانم .اومدي و زندگي من و بابا عيسي رو زيبا تر از قبل كردي . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)