پایان 52 ماهگی ..............ورود به 53 ماهگی
هوراااااااااااا عشقم الان درست 4 سال و 4 ماهته . فدای اون سال و ماه عمرت بشم من . عزیزه دلم سفر من به خوبی خوشی شروع شد و تموم شد و شما اینبارم منو مثل همیشه شگفت زده کردی . باباشی میگفت که فقط روز اول اونم بعد از بیدار شدن یکم نق زدی و دیگه حتی روز بعد دنبالم هم نگشتی و کلا خوب و خوش بودی هر چند که نرفتی بیرون چون دلت نخواسته اما خب خیلی تجربه خوبی بود دقیقا 2 روز و نیم من و ندیدی و گریه هم نکردی . این ایشا الله یه شروع جدیده و خوبه . این کم شد وابستگیت دیگه اخرین مرحله ای هست که بزرگ بشی . تا الان همه اش تموم شده و اینم مطمئنم به خوبی از عهده اش بر میای . به منم که حسابی خوش گذشت بعد از مدت ها یه دل سیر با دوستام حرف زدیم و گفتم و خندیدم بدون دغدغه ای برای شما . و عروسی دیشب هم که حسابی خوش گذشت و حسابی زحمت دادیم به خاله حدیثه و خانوادشون . باباشی هم ازت خیلی تعریف کرد که چقده خانوم بودی .