26 اسفند _ تولد مامان نسیم
عشقم از خدا ممنون هستم که یک سال دیگه هم اجازه داد کنارت زندگی کنم و با وجودت سرشار از شادی باشم و دنیای شیرین کودکیت و ببینم . تولد امسالم مصادف شده بود با چهار شنبه سوری . جالبش اینه اون سالی هم که ناهید جون من و دنیا اوردن چهار شنبه سوری بوده . شب رو رفتیم پیش بابا عیسی و کلی خوش گذشت و بابا هم یه اهنگ و تقدیم کرد به من و برام تولدت مبارک و خوند و اونجا هم که کلی ادم بود همگی حسابی به وجد اومده بودن . شما هم که طبق معمول یه ریز مشغول بالا پایین پریدن و فضولی کردن بودی و یدونه عکس درست و درمون نتونستم ازت بگیرم. قشنگ ترین نقطه تولدم روشن کردن بالن ارزوها بود وای خیلی دوسش داشتم و خوشم اومد . یک سال بزرگ تر شدم و وارد 29 سالگی شدم . هنوز دو سال از دهه بیست عمرم باقی مونده خودش خیلی خوبه فکر کنم بهترین ومهم ترین دهه زندگی هر انسانی دهه بیست باشه
صبح 27 اسفند هم ناهید جون و بابا سعید اومدن پیشمون که عید و اینجا باشن و صبح که از خواب بلند شدی و دیدیتشون خیلی ذوق زده شدی فدات بشم و کلی بازی کردی