ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

آتلیه 8 سالگی

عشق دلم امسال دلم میخواست عکسات متفاوت باشه هر سال با لباس تم تولدت عکس میگرفتیم و داخل استودیو اما امسال دیگه عکسات و با لباس تم نگرفتیم که تنوعشون بره بالا لباسات و فضا هم فضای باز انتخاب کردیم . خیلی خوب بود و واقعا خوشحالم که این تصمیم و گرفتم برات . 5 تا عکس گرفتیم چون امسال جشن تکلیف هم داری و احتمالا یه عکسای دیگه هم خواهیم گرفت به اون مناسبت برای همین 5 تا عکس گرفه شد برای تولدت          تازه نوشت دوتا دیگه از عکسات رو هم خود اقای بحرینی برام فایلش و فرستادن که واقعا عاشقشون شدم      ...
19 ارديبهشت 1398

یک اولین و شاید هم اخرین

عشقمممم برای اولین بار حتی خوده من رفتیم استادیوم فوتبال . تیم شاهین بوشهر به لیگ برتر صعود کرده بود و باباشی اجرای موسیقی داشت توی استادیوم و ورود بانوان هم ازاد بود . خیلی جالب بود توی کشور ما خانوما حق رفتن به استادیوم ندارن . رفتیمممممو انقدر خوش گذشت که حد نداره یه شور و هیجان بی نظیری داشت که کلی کیف کردم و توی عمرم یکی از بهترین و خوش ترین شبای عمرم بود شا هم که به وجد اومده بوذدی و دائم تشویق میکردی . خلاصه که تازه متوجه شدم چه اذتی و ما خانوما از دست میدیم  فوتبالیست کوچولوی مامان بابا که با این تیپ دیدت کلی سوپرایز شد         در مسیر هم بیهوش شده بودی از خستگی...
13 ارديبهشت 1398

تولد 8 سالگی

نفسه دونه ی من به خاطر اینکه تولدت همیشه داخل جابجایی خونه هست امسال دو هفته زودتر یعنی 16 فروردین برگزارش کردیم . البته خونه هم موندگار شدیم خداروشکر بعدش . اما خب خیریت داشت و تولدت و برگزار کردیم امسال هم باز داخل خونه بازی گرفتیم جشن رو البته اینبار جای دیگه . مهمون هم دوستای همکلاست بودن با خانواده درجه یک باباشی . در کل همه چی خوب برگزار شد خیلی خسته شدم اما خداروشکر که امسالم به خوبی و خوشی تونستم برات تولدت و جشن بگیرم . تم امسالمون اسب تک شاخ بود که شخصیت مورد علاقه اینروزاته کارت دعوت مهمونامون  بلوزت که خودم درستش کردم طبق هر سال از اونجایی که کلاس طراحی پارچه هم همین چند ماه پیش تموم کردم حسابی امسال بدردم خو...
20 فروردين 1398

نوروز 1398

نفسم همه اتفاقای ایام عید رو داخل همین پست یک جا برات میزارم .   لحظه سال تحویل ساعت 1 و نیم شب بود و طبیعتا شما اون تایم هفت و تا پادشاه و خواب دیدی . بابا عیسی هم عسلویه بود و منم تنها بودم . سر شب رفتیم خونه مامان مریم و دیدم اون هم تنهاست و چون اولین سالی هم بود که بابا بزرگ فوت کرده دلم نیومد تنها بزارمش . شما که اومدیم خونه خوابیدی و منم برگشتم پیش مامان مریم . برداشتیم به سمت قبرستون راه افتادیم و سر راه هفت و سین و این چیزا هم خریدیم و رفتیم سر خاک بابا بزرگ . قبرستون همه قبرا پر بود از خانواده هاشون که اومده بودن سال نو رو کنار عزیزاشون بگذرونن . ماهم رفتیم و چیدیم و حدود یک ساعتی مونده بود تا لحظه تحویل سال . ه...
2 فروردين 1398

یک شب عالی و پر جنب و جوش

نفسم عصر 25 اسفند اموزشگاه موسیقی ملودی که کلاس موسیقی اونجا میری برای هنرجوهایی که مدرک گرفته بودن اجرای کنسرت گذاشته بودن و ماهم دعوت بودیم انشا الله که یک روز به همین زودی ها خودتم میری و من از پایین نگاهت میکنم .      این عکس هم جلسه اخری که سال 97 رفتی کلاس خانم علیزاده ازت گرفتن و برام فرستادن  بعد از دیدن اجرای بچه ها رفتیم نمایش راز سوگلی های حرمسرا و واقعا خوش گذشت اونجا هم و کلی خندیدیم      ...
27 اسفند 1397

24 اسفند گشت دریایی با کشتی کروز

نفسم دیشب رو به همراه باباشی و عمو فرهاد رفتیم گشت دریایی با کشتی دوست باباشی . برای ایام عید قراره تور تفریحی بزارن و دیشب افتتاحیه شون بود .خیلی خوش گذشت و شما خیلی خوشحال بودی . وقتی حدود یک سالت بود سوار لنج شده بودی اما فک نکنم یادت بیاد اون زمان و.الان کلی ذوق داشت برات که روی ابی          فداتون بشمممم من            ...
25 اسفند 1397

نمایش سمنک بوی بهار است 19 اسفند 97

عشقم دیروز برنامه گذاشتیم با مامانا و هملاسی هاتون رفتیم نمایش . 4 پنج تاییمون باهم دوست شدیم ما مامان ها و برنامه میزاریم و شماها هم کلی بهتون خوش میگذره . به همراه طناز جون . مانیا جون . نیایش جون. فاطمه جون                                                   ...
19 اسفند 1397

یک اولین دیگه شروع کلاس موسیقی از پایه

عشقم یک ماه پیش شروع کردی به اینکه میخوام برم کلاس موسیقی . من و بابا هم گفتیم حالا که خودت علاقه داری چه را نفرستیمت و اینجوری شد که رفتیم اموزشگاه موسیقی ملودی( هم نام خودته 😉) . ساز پایه اول بلز هست . خانم علی زاده که مربی هستن گفتم یک جلسه با من بیاد سر کلاس ببینم چطوری هست . همون روز رفتی سر کلاسشون. پایان کلاس از ما پرسیدن ملودی قبلا کلاس موسیقی میرفته ما هم گفتیم نه گفت ماشا اللله گوش موسیقاییش خیلی بالاست . بلز براش کمه بزارید بره فلوت ریکوردر . ما هم که کلی ذوق کردیم از حرفاشون . اینجاهم مثل همیشه باعت شدی حس غرور کنم از اینکه مامانت هستم . اینجوری شد که ثبت نامت کردیم و از 1 دی ماه جلسه اول و شروع کردی . هفته ای یک جلسه روز ها...
4 بهمن 1397