15 روز اول سال جدید 1395
عشقم این چند روز رو حسابی درگیر بودیم . فردای سال تحویل به همراه ناهید جون و بابا سعید رفتیم همدان و تا 9 فروردین اونجا بودیم . و به خاطر اینکه همه فامیل امسال همدان بودن کلا مشغول دید و بازدید و خوش گذرونی بودیم . هر چند که هوا واقعا وحشتناک بود و زیر صفر بود اما انقدر خوش گذشت که می تونم بگم جز بهترین روزای زندگیم بود بعد از اومدن شما توی زندگیمون . چون اینبار اصلا اذیت نکردی و خب طبیعیه دیگه خانومی شدی واسه خودت . چند تا تولد داشتیم تولد ناهید جون وتولد زن پسردایی من . حسابی همه اش بگو و بخند امیدوارم امسال سال خوبی باشه تا امروزش که خیلی خوبه . 12 فروردینم برگشتیم بوشهر و شما مدرسه رو میری واسه خودت منم به کارای اداریم میرسم . خلا...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
23:32