ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

15 روز اول سال جدید 1395

عشقم این چند روز رو حسابی درگیر بودیم . فردای سال تحویل به همراه ناهید جون و بابا سعید رفتیم همدان و تا 9 فروردین اونجا بودیم . و به خاطر اینکه همه فامیل امسال همدان بودن کلا مشغول دید و بازدید و خوش گذرونی بودیم . هر چند که هوا واقعا وحشتناک بود و زیر صفر بود اما انقدر خوش گذشت که می تونم بگم جز بهترین روزای زندگیم بود بعد از اومدن شما توی زندگیمون . چون اینبار اصلا اذیت نکردی و خب طبیعیه دیگه خانومی شدی واسه خودت . چند تا تولد داشتیم تولد ناهید جون وتولد زن پسردایی من . حسابی همه اش بگو  و بخند امیدوارم امسال سال خوبی باشه تا امروزش که خیلی خوبه . 12 فروردینم برگشتیم بوشهر و شما مدرسه رو میری واسه خودت منم به کارای اداریم میرسم . خلا...
15 فروردين 1395

نوروز 1395 تهران

عشقم این اولین پست سال 1395 هستش . خیلی خوشحالم که تونستیم یک سال دیگه رو هم در کنار و زیر سایه عزیزامون باشیم و از وجودشون لذت ببریم امیدوارم صد یال دیگه هم همین طور باشه . یریم سراغ هفت سین با تم میمون که اکثر چیزاش دستن سازه    ناهار سال تحویل  و اینم عشق مامان این ششمین نوروزه که تو هم هستی یکسال توی شکم و 5 سال پای سفره مسال من و شما به همراه بابا سعید و ناهید جون بودیم سال تحویل رو . اینم باباشی سرکار  و اما گذر ایام  نوروز 90 نوروز 91   ...
1 فروردين 1395
1