30 آبان 93
وای که از هر چی عدد سی هست حالم بهم میخوره . تا الان 3 تا از بدترین شب های زندگیم توی 30 ام ماه اتفاق افتاده اولیش 30 فروردین 90 که شب زایمانم بود توی بیمارستان دومیش 30 تیر 92 که ملودی رو به علت اسهال و استفراغ بردیم بیمارستان همون بیمارستانی که دنیا اومده بود و یکیش هم 30 ابان 93 که همین امروز بود و کلی روزه بدی داشتیم . دیشب ساعت 10 شروع کردی بالا آوردن و تا ساعت 3 صبح بالا میاوردی . دیگه شبونه رسوندیمت بیمارستان . این ویروسی که اومده واقعاً خیلی شایع شده . جا نبود واسه سوزن انداختن همه هم بچه . توی قسمت اورژانس هر تختی یه بچه زیر سرم بود و مادر و پدرش هم در حال بالا و پایین پریدن . خلاصه دکتر گفت چون تازه شروع شده یه آمپول میزنیم ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
23:02