ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

خوشا شيراز و ..........

عزيزه دلم پنج شنبه صبح ساعت 9:40 دقيقه قراره من و شما و خاله مريم پرستارت بريم شيراز تا دوشنبه . ديدم چند روز تعطيلم و بابا هم همه اش گرفتار كاراي مغازه غذا فروشي هست تا بتونه زود تر راهش بندازه. از طرفي ناهيد جونم كه چهارشنبه داره ميره تهران . پس هم فاله ، هم  تماشا . قراره بريم خونه خاله محبوبه ( دوست دوران دانشگاه مامان ) . بد جنس تا بهش گفتم مي خوام بيام ميگه آخخخخخخخخخ جون جوجه بازي. تورو ميگه . اون بار كه اومده بود بوشهر عاشقت شده بود. حسابي بهمون خوش ميگذره. فقط اين اولين سفرت با ماشينه . البته گناوه رفته بوديم اما الان مسير طولاني تره . اميدوارم اذيت نشي و اذيتم نكني مامان رو. در ضمن اين اولين سفرت هست توي دوسالگي . كلي عكس...
9 خرداد 1391

خجالت كشيدن ......... شايدم ترسيدن

تا تلفن زنگ ميزنه بعضي وقتا تند تند انگار داري فرار ميكني چهار دست و پا خودت و پرت ميكني بغل من و خودت و سفت ميچسبوني بهم . از آسانسور فكر كنم زياد خوشت نمياد . تمام اعضاي بدنت و سفت ميكني و با تعجب در و ديوار و نگاه ميكني . جالب اش ديروز بود .  بعد از ظهر رفته بوديم آتليه تا چند تا قاب كه ناهيد جون از عكساي تولدت سفارش داده رو تائيد نهائي كنيم . من و شما رفتيم. صاحب آتليه دوست باباشي هست. بنده خدا تا باهات حرف ميزد يا نگاهت ميكرد سرت و ميكردي زير گردن من و با دستت گوشه شالم و مياوردي روي صورتت . نميدونم خجالت ميكشيدي يا مي ترسيدي . اما خيلي لذت بخش بود واسه من كه در كنار من آرامش ميگيري. دوست دارم مامانم . دوست دارم .  ...
8 خرداد 1391

سلامممممممممممم

جديدن سلام رو ياد گرفتي بگي البته در مدل هاي مختلف . تا يكي از در مياد تندتند ميگي : س س س س ( با فتحه بخونين) سلو ( زير س كسره و لو رو مثل لولو (مرواريد ) بخونيد ) ديشب بابا كه اومد روي شكم من نشسته بودي و دلبري ميكردي . و تا از در اومد تند تند سلام كردي و اونم قوربون صدقه ات ميرفت و كلي ماچت كرد از نوع آبدار صدا دار . منم حسوديم شد  . شوخي كردم مامانم  ...
8 خرداد 1391

مرگ و زندگي فاصله اش قده يه تار مو هستش ..............

ديروز مثل هميشه سر كار بودم و مشغول بدو بدو . ناهيد جونم اومده بود بهم سر بزنه و پيشم بود. ساعت 11:45 دقيقه بود كه موبايلم زنگ خورد . شماره رو نمي شناختم . از بس سرم شلوغ بود مي خواستم جواب ندم ، اما گفتم شايد كسي كار واجب داشته باشه . خلاصه بالاخره جواب دادم . يه آقايي بود . توي گوشي هم همه اش صداي باد و حركت ماشين مي اومد و سخت ميشد بفهمي چي ميگه . فقط شنيدم ميگه مريم دادفر . ( اسم مامان بابا عيسي ) هميشه شماره من و مامان مريم و اشتباه ميگيرن . همه اعداد شبيه هم هست جز رقم آخر كه مال من 2 هست و مال ايشون 5 . گفتم نه اشتباه گرفتين ايشون مادر شوهرمه . گفت ميدونم . نه گذاشت و نه ورداشت يهو گفت من از 115 تماس ميگيرم . اين خانم تصادف كرده ...
8 خرداد 1391

يه كار جديد هورااااااااااااااااااااا

ناهيد جون يه كار جديد يادت داده . يه دونه بيسكوئيت و برات كوچولو كوچولو خرد كرد و ريخت توي يه كاسه و گذاشت جلوت و يادت داد كه يكي يكي برداري و بزاري دهنت . تا يكي اولي تموم ميشد بعدي رو ميخوردي . الهي فدات بشم كه بزرگ شدي نفسم . و خيلي هم دختر خوبي بودي و اصلاً دور و برت و كثيف نكردي . آفرين عشقه من . در تاريخ 91/3/5 اين كارو ياد گرفتي در يك سال و يك ماه و يك هفتگي . 
6 خرداد 1391

اولين حموم با ناهيد جون

چون به مدت 3 ماه  به علت گرمي هوا پنج شنبه ها تعطيل شده بوشهر و چون كه ناهيد جون بوشهر هست و تا 10 خرداد بيشتر نمي مونه 4 شنبه رو رفتيم خونه ناهيد جون اينا و شبم مونديم . فرداش ناهيد جون مي خواست بره حموم . شما هم تا حوله دست كسي ميبيني دوست داري بري حموم. چسبيدي به ناهيد جون . ناهيد جون تا الان حمومت نداده بود و ميترسيد حمومت بده از بس كه فضولي ميكني . اما به هر زوري بود خودت و پرت كردي توي حموم . سر و صداي بازي كردنتون ميومد. به ناهيد جون كه خيلي خوش گذشته بود . به تو هم خوش گذشت مامانم ؟ من خودم يادمه يه بار با مامان پوري ( مامان ناهيد جون ) رفتم حموم . 4 يا 5 سالم بود اينقده من و محكم ليف زد كه تا ابد هيچوقت باهاش حموم نميرم...
6 خرداد 1391

تپلويم تپلو .................

☺ تپلويم تپلو صورتم مثل هلو ☺ ☺ قدو بالام كوتاهه چشم و ابروم سياهه ☺ عزيزه دلم امروز وقت چكاپ داشتي توي بهداشت. باباشي با خاله مريم ( پرستارت ) بردنت . قد و دوره سر و امروز نوبت نداشتي مونده واسه بعد اما گفته وزنت شده 11 كيلو و 300 گرم . نميدونم تپلي يا نه ؟ اميدوارم همه چي طبيعي و نرمال باشه. از نظر خودم كه همه چيت خوبه . اما نگرانم كه ژنت به خانواده باباشي بره . همه مشكل وزن زياد دارن و دائم رژيم هستن اما لاغر نميشن. مامانا اگه از نظرتون ملودي چاقه بهم بگيد تا يه فكري از همين الان كه كوچولو هست بكنم براش . ممنون ميشم . اينم جهت اونايي كه ميگن ملودي شبيه باباشه . الانم همين نظر و دارين ؟       ...
3 خرداد 1391