ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

آخرین پست سال 90

  صد شکر ، که نوروز عجم آمده است این قاعده از دور قدم آمده است سر سبزی ما زبخت نوروز بود پیمانه ما ز جام جم آمده ست               عزیزترینم عیدت مبارک     ...
29 اسفند 1390

بیست و نه اسفند پایان سال 90 و پایان 11 ماهگی عسل مامان

  الهی قوربونت برم . خیلی جالبه . چون با آخرین روز سال 90 شما هم 11 ماهت تموم شد . عزیزم ورودت به ماه 12 مبارک . این آخرین ماهی هست که مونده تا یکسالت تموم شه . خدارو شکر توی این یکسال خیلی خوب بزرگ شدی و اصلاً اذیت نکردی مامان و بابا رو و خدارو صد هزار بار شکر مریض نشدی . انشا الله این یک ماه هم به خوبی بگذره و یکسالگیت و تبریک بگم .     وردودت به ماه مبارک   ...
29 اسفند 1390

تولد مامی نسیم

امروز تولد مامان بودش. البته ساعت 11:15 دقیقه شب دنیا اومدم . وقتی این پست و مینویسم هنوز تولدم نشده . 25 سالم تموم شد . یعنی یک چهارم قرن . هورا. ملودی دقیقاً 24 سال و 1 ماه و 3 روز از مامان کوچیکتره . مهم تر از همه اینه که این اولین سالیه که دخملم هم کنارم بود. اما ناراحتم چون باباشی طبق معمول نیست .کلی هم کادو گیرم اومد : باباشی : 400 هزار تومن پول نقد دایی حامد و زن دایی صدف : یک ظرف میوه خوری هنر دست البته مال کشور چین بابا سعید و مامان ناهید : 150 هزار تومن پول نقد دستشون درد نکنه .کلی خوشبحالم شد. 3 تا خبر خوب هم بدم که در یکی د و روز آینده چند تا پست حسابی خواهم داشت : 1 ـ خرید های اولین عید ملودی 2 ...
26 اسفند 1390

330 روزگيت مبارك عسلمممممممممممم

  امروز 330 روزه شدي . فقط و فقط 35 روز مونده تا تولد يك سالگيت .  330 روز است كه به شوق بودنت نفس ميكشم 7920 ساعت ، هزاران بار بوسه بارانت كرده ام 475200 دقيقه  ،خدارا هزاران بار شكر كرده ام  براي داشتن وجود پاك و معصومت در كنارم 28512000 ثانيه ، با هر تپش قلب تو قلبم به تپش در آمده تا ابد عاشقت هستم همه هستي من   ...
22 اسفند 1390

چهاردست و پا

  عزيز دلم از وقتي ناهيد جون اومده پيشمون صبح ها شما ميموني پيشش . تا قبل اومدنش چهاردست پا رو بلد بودي اما دنده عقب ميرفتي . اما پريروز يعني 90/12/20 در 328 روزگي روبه جلو رو هم ياد گرفتي و حسابي شيطوني ميكني . الهي قوربونت برم . ديشب دستت و ميگرفتي به پاهاي من و بلند ميشدي واميستادي . فكر كنم كم كم تاتي تاتي هم ياد بگيري . دست ناهيد جون درد نكنه كه اين همه كار يادت ميده . دوست دارم عسلم .   ...
22 اسفند 1390

ملودی خوشحاله

اینجا من داشتم جعبه های دستمال کاغذی رو واسه تولدت درست میکردم شما هم با اضافه های کاغذ کادوها شادی میکردی و جیغغغغغغغغ میکشیدی . فدات بشم الهی مامانم       دارم دست بندری میزنم هههههههههه   ...
18 اسفند 1390

دخملم خانووم شده ......... خدا جون دوست دارم

الهی فدات بشم . پارسال این وقتا دنبال کوچکترین سایز لباس سرهمی میگشتم با ناهید جون ، که وقتی دنیا اومدی توی بیمارستان تنت کنن. اما امروز دیگه حق انتخاب داشتم و دیگه داری از لباس های زیر دکمه و بادی راحت میشی ، چند تا لباس راحتی واسه خونه ات گرفتم . البته واسه بیرونت هم خریدم که بعداً عکساشو میزارم واست . وقتی که همه خرید های عیدت تموم شد.     حمومت که دادم یکیشو تنت کردم این شلوارو تاپ به هم چسبیده و مدل سندبادیه     البته شلوارش و روبه پشت گذاشتم . جلوش قلب قلبیه ساده هست     این پیراهن هم میشه دور گردن گره بزنی بندش رو ، هم اینکه روی شونه مدل رکابی   &n...
18 اسفند 1390