ملودیملودی، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

♫فرشته شهر آرزوهای مامان و بابا ♫

باز مامان هنرمند ميشود..........

              ملودي :امان از دست مامانم باز هوس كرده كه هنر نمايي كنه من و به هر شكلي دلش ميخواد  در مياره نميگه گناه دارم .  مامان نسيم : عزيزم مي خوام عكسات خوشگل تر بشه . ملودي : خودم خوشگلم  نيازي به اين كارا نيست . ايششششششششش مامان نسيم : حالا جاي دستت درد نكنه است .   اي بابا پس كي قدر منو ميدونه  ...
3 بهمن 1390

نذر مامی نسیم واسه دخمل یکی یدونه اش

نفسم این چند روزه همه اش دلم می خواست یه چیزی برای وجوده پاکت که به لطف خدا صحیح و سالمه و با بودنت هر چه بیشتر زندگی رو به کاممون شیرین کردی درست کنم و از خدا تشکر کنم واسه داشتن فرشته ای مثل شما. تصمیم گرفتم که هر سال 28 صفر برات یه نذری کوچولو درست کنم . امسال حلوا درست کردم ( البته با کمک باباشی ، دایی حامد ، ناهید جون و بابا سعید و صد البته همکاری دخمله طلای خودم ). نگفتم نذرم چیه که هر سال مجبور نباشم یه چی درست کنم . اینم عکس از نذری پزون ملودی مامان . ملودی در حل بازی با ظرف یکبار مصرف       شربت حلوا     آرد در حال سرخ کردن توسط ناهید جون     ...
2 بهمن 1390

ملودی و دو چرخه

دیشب داشتیم با ناهید جون و بابا سعید میرفتیم بیرون توی پارکینگ خونشون دوچرخه یکی از بچه های همسایه رو دیدم . نشوندمت روش خیلی ذوق میکردی . چون دسته هم داشت هل میدادمت کلی دست و پات و تکون میدادی و جیغ میزدی . سر و صدات توی کل پارکینگ پیچیده بود . قوربونت برم کادو تولدت ماشینه بابا خریده برات انشا الله سوارت میکنم ،خیلی هم خوشگل تر از دوچرخه است . البته اگه دوچرخه هم خواستی برات میخریم . عاشقتم نانازه مامان .     ...
1 بهمن 1390