اولین پیک نیک ملودی
چاکوتاه تاریخ90/10/9 توضیحات : دیشب چون اینترنتم قطع بود و از لب تاب عمو امیر آپ کردم نتونستم برات بنویسم . این عکسا رو عمو امیر ازت گرفته . دستش درد نکنه هر کدوم از اونا کلی قیمتشه اما اون از روی علاقه بهت عکس گرفت ( اون عکاسه خارج از ایران ). قرار بود وقتی اومدن بوشهر ما دعوتشون کنیم خونمون . گفتم حالا که هوا خوبه بهتره بریم دل طبیعت . خلاصه بساط و جمع کردیم و رفتیم پارک جنگلی چاهکوتاه اطراف بوشهر . صبح ساعت 7 رفتیم تا 5 عصر . شما دقیقاً13 فروردین وقتی توی شکم من بودی برای روز سیزده بدر رفته بودی چاکوتاه و یه جورایی این اولین پیک نیکت بود جیگرم . ملودی و مامان پوری ملودی و عمو امیر ملودی و باباشی ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
21:15
عکس
عکس های نی نی گولویی های ملودی
لباس هامو خوشگل كردم
فكر نكنم پاپيون هاي كفشش تا خونه ناهيد جون دوام پيدا كنه حسابي عاشق كفشاش شده جيگر مامان ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
14:00
غاغا!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ديروز من و باباشي نشسته بوديم ناهار ميخورديم . ملودي توي روروئك بود و داشت دور ميخورد واسه خودش . غذاي خودش و خورده بود اما بازم عادت داره كه از غذاي ما هم يكم بهش بچشونم . ما هم طبق عادت دو سه باري دهنش گذاشتيم . مشغول خوردن بودم و اصلاً حواسم بهش نبود كه اومده و پايين پام واستاده . يهو گفت غاغا .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! من و بابا شك زده بهم نگاه ميكرديم و يهو تركيديم از خنده و باورمون نميشد كه اين حرف و زده هر كاري كرديم كه بازم تكرار كنه فايده اي نداشت . اما بازم جاي اميدواري بود . اين اتفاق در 254 روزگي افتاد . تاريخ 90/10/6 ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
8:46
آخ جون كلي مهمون داريم
سلام سلام اول از همه بگم كه ديشب ناهيد جون ( مامان بزرگ ملودي ) ، مامان پوري ( مامان بزرگ مامان ملودي ) ، عمو امير ( پسر خاله مامان ملودي ) و لنا جون عزيز ( زن پسر خاله مامان ملودي ) كه حسابي هم از طرف داراي پر و پا قرص وبلاگ دخمل بلاي ماست و از اون سر دنيا كلي محبت نثارمون ميكنه با پيام هاش اومدن بوشهر . البته ما به خاطر دخملمون كه ساعت خوابش بهم نخوره چون دير موقع ميرسيدن نتونستيم بريم فرودگاه ديدنشون اما بابا عيسي از طرف من و ملودي رفت استقبالشون . اميدوارم كه ناراحت نشده باشن و شرايط و درك كنن . من دوست داشتم برم خيلي اما ملودي رو نميشد كاريش كرد . خلاصه كه قراره چند روز حسابي بهمون خوش بگذره در كنارشون جاي شما خالي . يه عكس هم ميزارم كه...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
8:22
نقل پيرزن
الهي قربون خنديدنت برم من پيرزن بي دندون . اوچكولو ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
13:47
كادويي كه ملودي شب يلدا به مامان و بابا داد
از ديشب يعني 30/9/90 در 278 روزگيت دست زدن و ياد گرفتي . كلي ذوق كرديم من و بابا خيلي كادوي خوبي بود
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
12:42
چند تا عكس از اولين شب يلداي ملودي
عكس كلي از سفرمون هندونه شب يلدا كيك كه البته خودم پختم و انار دون شده ميوه شامل : پرتقال ـ سيب قرمز ـ سيب سبز ـ نارنگي ـ انگور و آناناس اينم غذاي شبمون : مرصع پلو اولاً بگم كه ديروز شما خيلي خانم بودي و گذاشتي مامان حسابي به كاراش برسه . ساعت 3 خوابيدي تا ساعت 6:30 و اصلاً بيدار نشدي و آخر سر هم مجبور شدم با صداي جارو برقي بيدارت كنم چون ميخواستم زودتر حمومت بدم . بابا هم كه ديروز پيشمون بود و نرفت دنبال كاراش . ساعت 7:15 دقيقه بابا سعيد هم اومد پيشمون و يه جشن 3 نفر و نصفي گرفتيم . در كل خوش گذشت فقط يكم خودم خسته شدم اما اشكال نداره اولين شب يلداي شما بود دوست داشتم يه جشن نسبتاً خ...
نویسنده :
مامی نسیم❀◕ ‿ ◕❀
12:36